شنیده شدن
(اول از همه عذر خواهی میکنم بابت کم تر نوشتن در این وبلاگ ) چندی است خیلی وقت نمیکنم برای نوشتن(البته خودتون بهتر میدونید این حرف بهونه ای بیش نیست و الی کسی که واقعا بخواد کاری رو انجام بده چیزی به نام وقت نداشتن و نتونستن و اجازه نداشتن و ... نداره ولی خب چند روز اخیر حوصله ی نوشتن متنی که برای منتشر کردن داشته باشم نداشتم.
جلب توجه و شنیده شدن به گمانم مهم ترین نیاز بعد از نیاز های اولیه است (غذا و خوراک و آب و خواب به احتمال بسیار زیاد توجه کردید که اگر طفل خردسالی (در حد زیر هفت هشت ماه در حقیقت غیر عاقل) گریه میکنه دلایلش چند تا چیز میتونه باشه : گشنشه - کثیف کرده - درد داره - یا توجه میخواد.
یه مثال قدیمی هست که میگه بچه ها برای جلب توجه گریه میکنن و بزرگ تر ها برای جلب توجه خودشون رو به کشتن میدن این شاید نشانه ی مهمی باشه برای تاثیر زیاد جلب توجه در زندگی
البته نکته ای دیگه هم هست اینه که هر کسی بنا به شرایط و روحیاتش حجم خاصی از توجه رو میطلبد یکی شاید خیلی کم یکی خیلی زیاد یکی کامل از تنها بودن با خودش و با خود فکر کردن با خود نوشتن با خود فیلم دیدن لذت ببره شاید بار ها و بار ها یک سریال رو ببینه و بخنده و غرق در خود باشه یکی دیگه هم روحیش به گونه ای باشه که باید هر لحظه در جمع باشه در محیط های باشه و بگه بخنده شوخی کنه نقشه بچینه کار کنه و .... این افراد معمولا وقت زیادی با کامپیوتر نمیزارن حوصله طراحی کردن حوصله انجام یه پروژه رو که چند روز باید مداوم روش کار کنند رو ندارند و بیشتر به در شغل ها و فعالیت هایی میخورن که بکنن ببرن بدن و .... پر جنب و جوش باشه روزی که خیلی پر جنب و جوش باشه پر از حادثه پر از اشنایی با ادم های جدید پر از قرار داد پر از پروژه و ادم ها سیستم ها و ساختار های متفاوت روز فوق العاده اشون هست در صورتی که برای گروه اول این روز شبیه مرگ است و بس
البته نکته ای که هست اینه که هیچ فرقی در گروه اول و دوم نیست فقط نکته ی مهم اینه که افراد رو باید در جای درستش قرار بدهند.