توسعه

وب سایت شخصی هاشم زرین کیا

توسعه

وب سایت شخصی هاشم زرین کیا

توسعه

هاشم زرین کیا هستم علاقه زیادی به یاد گرفتن و یاد دادن و ارزش ایجاد کردن دارم.
این یادگیری میتونه مطالعه کاغذی باشه میتونه تو کار باشه یا حتی تو سفر یا شاید هم همنشینی با انسان ها و البته متمم خوانی یا در راه متمم خوانی باشه.
تا الان یه کارایی کردم الان یه کارایی میکنم و یه کارایی هم در آینده قراره بکنم.
این وبلاگ بیشتر جایی است که من توش تمرین نوشتن میکنم و البته سعی میکنم دیدگاهم رو نسبت به چیز ها مطرح کنم پس انتطار ساختار های علمی و اکادمیک نباشید.
نوع نوشتار این وبلاگ هم بیشتر شبیه گفتار روزمره من است تا نگارشی از جنس بسیار رسمی کتابی

ضمنا با عرض پوزش بابت این که فونت کلمات پست ها خیلی کوچکن دلیل این که فونت این وبلاگ به این شکل است دو تا چیزه:

1 - اونی که قصد خواندن داره دنبال خواند سرسری نباشه
2- بیشتر با متن کلنجار بره

محبوب ترین مطالب

۱۹ مطلب با موضوع «چرا ما این گونه هستیم؟!؟!» ثبت شده است

این یک سالی که گذشت پر بود از اتفاقات مختلف از اتفاقات داخلی خوب و بد (منظور شخصی هست شخص خودم) تا اتفاقات عجیب غریب بیرونی و کشور.

امسال همان طور که احتمالا بدونید یک سال خیلی پر آشوب از لحاظ سیاست ها اتفاقات و... در کشور بود.

1- نوسانات زیاد ارز و تحریم های عجیب و غریب

2- پایین اومدن وسع خرید جامعه ایرانی

3- تنش های وحشتناک در حوزه ی امنیت داخلی(از اتفاقات آبان ماه و قطع سراسری اینترنت و درگیری ها تا شهادت حاج قاسم سلیمانی و...)

4- و البته غول مرحله آخر هم که ویروس محترم کرونا هست که به معنی واقعی کلمه ما رو با قوی سیاهی که نسیم نیکولاس طالب عزیز میفرمودند آشنا نمود.

به شخصه به عنوان کسی که استراتژی مدیریت کسب و کار میخونم به غیر از بالا بردن سرانه مطالعه، ایمان به رستاخیز و انسان بودن و... یکی از مهم ترین چیزایی که موجب پایین اومدن بزه، بهتر شدن سطح زندگی مردم، کم تر شدن اختلافات خانوادگی و ... میدونم بالا رفتن سطح سواد و البته معشیت مردم میدونم.

البته بالا رفتن سطح سواد به تعداد زیادی هنجار های درونی و بیرونی و البته ایجاد برنامه و ساختار در زندگی ادم های یک مملکت داره.

متاسفانه ما به صورت نقطه به نقطه از سال 1388 الی 1398 هیچ رشد اقتصادی رو تجربه نکردیم و این یک عامل وحشتناک استو

البته کار های بزرگ هم کم نکردیم:)

بالا بردن نفوذمون در منظقه خاورمیانه و حتی شمال افریقا

جنگیدن رو یا رو و یا به صورت دست چندم با کشور های بزرگ منطقه و البته جهان(به خاک و خون کشیدن بزرگ ترین تاسیسات نفتی جهان و البته بزرگ ترین پایکاه امریکا در منطقه) البته یه مورد خیلی بزرگی که کشورمون در این زمینه رو به رو هست اینه که تبلیغات خوبی نداره (البته تو گرفتن کشتی انگلیسی خیلی تبلبیغات خوبی داشتیم:) ولی تو بقیه نه خیلی زیاد که این اصلا خوب نیست.

مورد بعدی هم متاسفانه عدم مدیریت بحران مدیران سطوح میانی و بالایی کشور هست که همه اینا به نظرم به خاطر نخوندن کیس ها و تجربه نکردن و مطالعه ی علمی نداشتن و البته فهم ضعیف روی مدیریت دیتا و تقسیم بندی ها بوده است.

با همه این اوصاف سالی بسیار فوق العاده ای رو برای سال 99 آرزو میکنم و حتما حتما بدون شک بیشترین تلاشم رو میکنم تو این سال برای رسیدن به بسیاری از اهداف کوتاه مدت و بلندمدتم.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۸ ، ۱۶:۳۶
سید هاشم زرین کیا

نمیدونم از چی بگم از این که الان وقتی کیبورد مبزنم حس خوبی پیدا میکنم از جنس حس خلاص کردن از بند

دلایل این که این جا رو خیلی به روز نمیکنم و اون چلنج که هر روز بنویسم رو اجرا نمیکنم چند تا چیز مهم هست:

1- احساس میکردم نوشتن وبلاگی از جنس خودم(دقیقا هر چیزی که تو ذهنم میومد رو کیبرود میکردم البته با سانسور هایی از جنس قانونی و عرفی حس بدی ایجاد میکرد.

2- نوشتن و اضافه کردن و پست کردن متن های جدید در وبلاگ وقت زیادی از برام میزد.

3- حسی بد از جنس تنهایی ادمی رو در این جا داشتم این که وقتی یه چی که اصلا مهم نیست برای خیلی ها مهم هست و در صورتی که چیزی که برام خیل مهم بود رو وقتی میگفتم کسی خیلی براش مهم نبود

4-ترجیح دادن به انجام یک سری از کار ها که البته خیلی مهم و تاثیر گذار نبود ولی خب بود دیگه:))

 

و البته مورد بعدی که هست اینه که زرین سیستم خیلی وقتم رو میگیره به عبارتی هر وقت سرم میره تو پی سی ناخواسته میرم تو سایت و کار های سایت رو انجام میدم(البته الان یه برنامه ریزی کردم که این قضییه رو به حداقل برسونم.

نکته ی بعدی هم که بود وقتی این www.zarrinkia.ir رو از دست دادم خیلی برام ناراحت کننده بود و یه جورایی انگیزه ام رو به هم زد.

 

 

 

پینوشت: حاشیه این متن از قبل بود و الان کاملش کردم

 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۸ ، ۱۹:۳۳
سید هاشم زرین کیا
اره اقا(منظور جنسیت نیست)ما آدم های ساده ای هستیم مردم گرگ شدند.
اره اقا کاسبی نمیشه کرد مردم همه دزد شدند.
اره اقا این مملکت مملکت نمیشه حکومت ما همه دزدن.
اقا نمیشه که ازدواج کرد همه خراب شدند(چه پسر چه دختر )
و....



این ها دیالوگ هایی هستند که بلاشک هر روز باهاش مواجه شده و میشید.

همیشه هم برام سوال بود همه طرف شکست خورده - کلاه گذاشته شده و مستضعف قضیه بودن و در این سال ها من با هیچ کسی مواجه نشدم که طرف شیطانیه قضیه باشند همه فرشته بودند و رو به رویی شیطان ماجرا بودند(همه ی افرادی که باهاشون مواجه میشیم پینوکیو بودند و روباه مکار سرشون کلاه گذاشته و ازشون سوء استفاده کرده)


حالا خب مشکل چیه این وسط؟؟

شاید یه بار بگیم کج فهمیه افراد و خطای شناختیه اینه که همه کار های من درسته و همه ی کار های دیگران غلط یا این که واقعا همینه همه مردم همین شدند.
نمیدونم ولی یه چیز رو مطمئن هستم و اون اینه که:


اگر کسی تونست سره من کلاه بزاره دمش گرم چون تقصیر من بوده که گذاشتم این اتفاق بیفته و البته من دست و پاچلفتی هستم که این اتفاق افتاده



یه مثالی هست امریکایی ها میگند: خریدار آگاه باش

مراد از خریدار در این جا خریدار کالا و خدمات خریدار محبت و رابطه ی دوستی هم میتونه باشه

و نکته ی دیگه ای هم که هست اینه که فرد اگر در یه رابطه شکستی خورد (از هر جنسی) باید قبول کند که اشتباه کرده است.

یه چیز دیگه این هست که افرادی که تجربه ی بالایی دارند تصمیم های معمولا منطقی تری میگیرند (با درصد ریسک پایین و البته سود پایین تر) اما جوان ها تصمیماتی با رشادت بالا میگیرند(با درصد ریسک بالا ولی گاها سوی بسیار بالا) در صنعت هواپیمایی یه مثالی هست که خیلی مرسومه که میگه: خلبان شجاع داریم خلبان با تجربه هم داریم ولی خلبان شجاع با تجربه وجود ندارد
به گمونم همین دلیل است که باید همیشه توازنی بین تجربه رشادت باشه و جوان ها از پیران مشورت بگیرند و پیران به جوانان مشورت بدهند.
البته یه نکته رو هم فراموش نکنیم در حال حاضر که سرعت رشد تکنولوژی رشد روابط انسانی و همه و همه به صورت بسیار عجیب غریبی زیاد هست پس نمیشه خیلی به تجربه پیران تکیه کرد چون the time they are a changes و این چیزیه که در تاریخ خیلی باهاش مواجه نشده بودیم و اولین بار است که انقدر تغییرات شگرفی در جهان اون هم با این سرعت داره رخ میده.



۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۷ ، ۱۸:۱۰
سید هاشم زرین کیا

من فردی مدافع حجاب یا مخالف حجاب نیستم!

حتی مخالف و یا موافق حجاب اجباری هم نیستم

قاعدتا از مسیح علی نژاد هم پول نمیگیرم که چهارشنبه های سفید رو تبلیغ کنم

(این خانمی هم که تو عکس هستن کاملا اتفاقی بود که لباسشون سفید بود و این نکته رو هم عرض کنم روزی که این عکس را گرفتم جمعه بود)


به کسی هم مرتبط نیست که من کدوم نوع از این نوع پوشش رو میپسندم

(دلیلش هم ساده است من که لباس هایی از جمله مانتو و چادر و مقنعه یا دامن و ساپورت رو نمیپوشم که تا  بتونم درباره این نوع لباس پوشیدن نظر بدم )


مطلب صور ظاهری که در مورد صورت ظاهری ادمی بود فقط به اقایون میپرداخت و خانم ها رو در نظر نداشت و احتمالا مطلب داف چیست؟؟ دافی کیست؟؟ نزدیک ترین پست این وبسایت نسبت به این پستی است که در حال مطالعه اش هستید (جالب اینه مطلب داف چیست دافی کیست پر بازدید ترین مطلب این سایت تا به الان بوده است)

عذر میخوام که انقدر حاشیه در حاشیه رفتم پرانتز اندر پرانتز این کار از لحاظ نگارش حرفه ای اصلا کار درستی نیست ولی خب اتمسفر این مطالب در این وبسایت دوستانه است و خیلی پر تمتراق بودن رو در مطالب این جا دوست ندارم.

وقتی با منظره این تصویر رو به رو شدم (خانمی میانسال با چادر مشکی و خانم جوان تری با کم حجاب ترین حالت غیر سانسوری (چون از این کم حجاب تر در جامعه ما سانسوری میشه )) این عکس رو برداشت کردم به خیلی چیز ها فکر کردم خیلی چیز ها از زوایای مختلف این که فردی که شبیه به این خانم لباس سفید لباس میپوشه ساختار فکری خودش و جامعه ای که توش بوده چی بوده ایا بر مبنای مد و زیبایی این لباس رو انتخاب کرده شاید هم بر مبنای اوانگارد بودهن یا بر سره اجبار و یا اصلا براش مهم نبوده

از اون طرف اون خانمی که چادر مشکی پوشیده چی؟ فشار خانواده بود؟ فشار مذهبی بود؟ انتخاب شخصی بود ؟ برای منفعت بردن بود و ....

اول از همه این رو باید بگم که در مملکت ما پوشش زنان به صورت خیلی خیلی وحشتناکی ملاک خیلی چیز ها قرار داده شده این ملاک از ملاک این که در شغلی استخدام بشه یا نشه شروع میشه حتی در ازدواج کردن و دوست پیدا کردن و... هم ریشه میدوونه به معنی واقعی کلمه نوع پوشیدن لباس یک فرد چه خانم چه آقا انقدر چیز مهمی نیست که مردم و حکومت ما خودش را در این حجم درگیر کرده (برای این که درگیری مردم ما رو بر لباس پوشیدن و اصولا صور ظاهری خانم ها رو لمس کنید مراجعت متعدد خانم ها را به ارایشگاه و خیاطی و بوتیک امثال هم رو رصد بفرمایید) واقعیت امر اینه که نوع لباس پوشیدن یه نفر نباید انقدر مهم باشه که وقت خیلی خیلی زیادی از روزش به علاوه حجم بسیار زیادی از درآمدش(یا درآمد یه نفر دیگه و خرج ایشون) بابت صور ظاهری خرج کنه دنیا جا های بسیار جذابی زیادی داره کتاب های زیادی وجود داره - فیلم های بسیار قشنگی هست موسیقی های فوق العاده ای وجود داره که به معنی واقعی کلمه لذت بردن ازش لذت بیشتری رو به آدم منتقل میکنه تا این که لباس خاص و یا آرایش و رنگ مو مدل موی خاصی داشتن (البته میدونم که مدل مو لباس و تیپ اصولا خیلی تاثیر داره خیلی زیاد و وقتی خودم هم لباس خیلی خوب به همراه مدل موی خوب و مرتب هستم خیلی رضایت بخشه و یا این که وقتی دختری تیپ و لباس و آرایش و مدل موی خوبی داره برام بسیار جذاب و لذت بخشه(البته باید این عزیز ما اون حریم داف نبودن رو قطع نکنه) ولی صور ظاهری انقدر مهم نیست خوش مشرب بودن مهربان بودن خلاق بودن و حس خوبی دادن به افراد خیلی مهم تر و البته جذاب تره برای دیگران


پینوشت: این که افراد برای خوش آمد دیگران و یا گاها کم اوردن جلوی دیگران یا بر مبنای منافع لباس میپوشند و رفتار میکنند خیلی خیلی چیز وحشتناکیه و فرد مورد نظر دچار عقده های درونی سنگینی است چون نمیتونه خودش رو همون طور که دوست داره به اطرافیان اش عرضه کنه و این خلا سنگینی است


پینوشت: من هیچ وقت فکر نمیکردم یک سری از ادم ها از این که ظاهر کسی جوری هست که اینا نمیپسندند اون ها رو مورد قضاوت قرار بدن و تخریبشون کنند این امری است وحشتناک و فوق العاده بد



۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۷ ، ۱۶:۳۷
سید هاشم زرین کیا


همان طور که  قبلا گفته بودم من دوره ی مهندسی صنایع رو در دانشگاه شمال گذروندم (البته همانطور که میدونید بنده علاقه ای به دانشگاه ها ندارم در حقیقت میتونم بگم که به نظر من جایی که بری بیای یه سری جزوات رو بخونی مجبور باشی که در کلاس هایی که صندلی چوبی دارند بشینی و عرایض استاد رو بشنوی و یه چیزایی بنویسی یه شوخی کنی یه دوری بزنی و در نهایت بعد چند وقت همین جوری رفتن و اومدن یه رسیدی(همون مدرک) رو بگیری که بله بنده چهارسال پنج سال - هشت سال - ده سال این کار رو کردم یه جورایی حماقت هست و تمام حالا خنده دار اینه که انتظار داریم بعد این دوره شاغل شیم و به پاس این رسید بهمون پول هم بدن (در مورد دانشگاه مزایا و معایبش سخن زیاده ولی الان مورد بحث من لزوم دانشگاه رفتن نیست)



دانشگاه شمال ایده ای که موجب شکل گیری و ادامه اش شد شبیه به بقیه دانشگاه های ایران نبود دلیلش هم مشخصه چون دولتی نیست همان طور که میدونید دانشگاه ها رو دولتی میکنن که وزارت علوم یه خلوت گاهی داشته باشه (البته غرض های سیاسی اش رو بررسی نمیکنم اصلا به من چه که دانشگاه ازاد رو رییش رو دولت مشخص میکنه و یا به من چه که جنبش های دانشجویی داریم یا بلاشک به من ربط نداره که چرا روسای دانشگاه های دولتی ما انتصابی هستند و... والله ) ولی همان طور که میدونید هر جایی که دولت به صورت مستقیم دخالت کنه اوضاع خراب خواهد شد ولی از اون جایی که دانشگاه شمال دانشگاه هیات امنایی هست و خصوصی(البته به نظر من این که جایی یک مالکیت مطلق داشته باشه و به صورت مدیر عاملی اداره شه موجب میشه سریع تر اون مرکز رشد کنه ولی خب از اون جایی که هییت مدیره این دانشگاه آدم های بزرگی هستند در نتیجه موجب تعالی سازمان شده است)

با این مقدمه کوتاه میرسیم به دانشگاه شمال حسی که من به دانشگاه شمال داشتم حسی بسیار مثبت بود مجموعه ی با رفاه بسیار بالا کارکنان و اساتید خوب محیطی بسیار دلپذیر با امکانات بسیار زیاد از جمله:
چندین کافی شاپ_رستوران_فست فود_ نان داغ کباب داغ_هایپر مارکت_سالن بیلیارد _سالن گیم نت_ابمیوه فروشی_بستنی فروشی_ایتخر فوق العاده _زمین چمن_بدن سازی و... قلیون سرا(البته این قلیون سرا به خاطر منع قلیون در دانشگاه در رو به روی درب پشتی دانشگاه واقع شده یه جورایی شبیه فیلم دار و دسته نیویورکی که مسابقه مشت زنی غیر مجاز رو در بندر گاه و روی یک تخته ی ایستاده با فاصله ده سانت نسبت به خاک نیویورک برگزار میکردند(راستی امکانات کارگاهی و ازمایشگاهی خوبی هم داره ولی دیگه اولیت بررسی من نبوده )


با این مقدمه طولانی ک به تشریح دانشگاه شمال پرداختم دانشگاه شمال دانشگاهیی با معماری فوق العاده در طبیعتی بسیار زیبا(در داخل جنگل) واقع شده است.

یاده حرفی از دکتر شیری روانشناس افتادم که برای یک سخنرانی به دانشگاه شمال امده بودند(در استادسرا اقامت داشتند) در خلال صحبت هاشون چیز جالبی گفتند:
من صبح با صدای بلبل از خواب بلند شدم اومدم بیرون (محوطه دانشگاه)در مکانی که درخت های خیلی بلند و کل کاری فوق العاده ای داشت دختر و پسر های زیبارو  لبخند زنان  راه میرند دختر هایی که گل روی مو هاشون گذاشتن و اگه دانشگاه شمال دانشگاه هست اون طویله ای که ما تو دانشگاه پزشکی تهران و دانشگاه اکسفورد(انگلستان)توش بودیم چی بود!

همان طور که قبلا گفته بودم من هیچ وقت یک دانشجوی واقعی در دانشگاه شمال نبودم نه با استاندرد های وزارت علوم و نه با استاندارد های عرف دانشگاه شمال در حقیقت بنده بیشتر در گیر مطالعات خودم و درگیری های کاری و تحقیقاتی خودم بودم و تقریبا نه در کلاس ها شرکت میکردم نه در برنامه هایی که بچه ها میگذاشتند تقریبا اطلاعی از برنامه های دانشگاهی و البته دور همی ها رو نداشتم و مشغول به فعالیت های خارج از دانشگاه خودم بودم(به عبارتی خیلی از همکلاسی های خودم رو هم نمیشناختم و در کل شاید با دو سه نفر آن هم زمان بسیار محدودی وقت گذراندم)

در هفته ی گذشته به خاطر پروژه ای مربوط به زرین سیستم در دانشگاه شمال حضور پیدا کرده بودم

در حال حاضر که من دانشجوی این دانشگاه نیستم و یک فردی بیرون ام و ناظر بر دانشگاه شمال

به صورت کاملا اتفاقی با کانالی در تلگرام مواجه شدم به نام کراش یاب شمال با ۱۹۰۰ نفر عضو(دانشگاه شمال کم تر از شش هزار دانشجو دارد)
ساز و کار این کانال بدین صورت است که اگر فردی به فرد دیگری کراش پیدا کند(اگه شما هم مثل من معنی کراش رو نمیدونستید و براتون سوال پیش اومده که کراش چیه؟ و تنها ایده ای که در مورد کراش دارید همان کراش بازی پلی استیشن هست میتونم بهتون بگم کراش به معنی اینه که کسی رو دوست دارید و بهش نگفتید به این میگن کراش)


عملکرد این کانال به این صورته که در صورتی که از کسی خوشتون اومد و براتون جذاب بود و یا عاشقش شدید به عبارت دیگه  اون فرد برای شما با افراد دیگه تفاوت داشت.
مشخصات فرد مورد نظر رو میزارید و فرد مورد کراش دیده این رو در کانال میبینه(این جوری فقط خود فرد کراش دهنده و کراش گیرنده  متوجه میشه کی کی رو میگه و دو ور رابطه با استفاده از یه ربات تلگرامی هم رو پیدا میکنند و تمام






پینوشت: در ادامه به بررسی این موضوع میپردازم که دلایل شکل گیری و احساس نیاز به همچین ابزار هایی چه چیزی میباشد (احتمالا میگید هاشم چی میگی تو ؟!؟! دلیلش مشخصه عرضه و تقاضایی به قدمت تاریخ شکل گیری موجودات زنده ولی بحث من این نیست من میخوام شکل گیری و ساختار مندی عمق گیری و حجم روابط بر مبنای دنیا مجازی(البته همیشه با لفظ دنیای مجازی مشکل دارم این چیزی که باهاش مواجهیم دنیایی کامل واقعی هست ) و میتونیم بگیم دنیای آنلاین

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۶ ، ۱۰:۰۵
سید هاشم زرین کیا

داشتن خودرو شخصی یکی از چیز هایی است که خیلی ها نیازش رو در زندگی احساس میکنند.

یه زمانی در خیلی از جاهای دنیا و البته ایران داشتن خودروی شخصی رویاگونه بود .

در قبل از انقلاب تعداد کل خودرو ها به ۱ میلیون عدد میرسید در صورتی که در حال حاضر تعداد خودرو های داخل کشور از مرز بیست میلیون عدد گذشته است.

(البته با این روند بالا رفتن قیمت خودرو خودروی شخصی داشتن به سمت رویا بودن میرود)



تاریخ خودرو و خودرو سازی در ایران داستانی است طولانی که از دوران قاجاریه شروع شد و تا به امروز ادامه داره



اواسط دهه سی هجری شمسی 


 داشتن خودروی شخصی به غیر از حمل و نقل اهداف دیگه به شرح زیر دارد:



1- نشان دادن طبقه اقتصادی اجتماعی فرد

  بلاشک برداشت اولیه و رفتار افراد از دیدن فردی که از مرسدس اس کلاس اتاق جدید پیاده میشه با کسی که پیکان رنگ و رو رفته داره فرق داره همان طور که صور ظاهری افراد در ارتباطاتشون تاثیر گذاره (یه جورایی خودرو هم جزء صور ظاهری است)یکی از المان های طبقه ی اقتصادی اجتماعی افراد خودرو است اگر از این نکته که ایمنی و رفاه خودرو های لوکس بالاتر از خودرو های عادی است بگذریم این نکته که با اس کلاس و هم با پراید از جایی به جایی میشه منتقل شد (البته الان در ذهنتون این رو نگذرونید که اره ادم با خر هم میتونه جا به جا شه هاشم چی میگی!؟!؟ اره عزیزم با خر هم میشه جا به جا شد ولی سرعت خودرو بالاتر است و رفاه بیشتری داره)

یاده مثالی از جان کری(در کتاب دبی سریع ترین شهر دنیا) افتادم که میگفت:

در دبی طبقه ی افراد با خودروش مشخص میشه 



یاده پند محمد جابریان غول صنعت فولاد افتادم که میگفت: وقتی میخواید تازه وارد کسب و کار شوید و بیزینسی رو شروع کنید حتما برید یه خودرو خوب بخرید این جوری طرف رابطه شما (مشتری و یا همکار تجاری) در ذهنش میاد که این یا خیلی پولداره یا بچه پولداره که این برای شما و بیزینستون اعتبار ایجاد میکنه




2- جنبه ی تفریحی داشتن خودرو

خیلی از افراد خودرو برایشان جنبه ی تفریحی داره افرودر ها (کسانی که با ماشین هاشون به خارج از جاده میزنند و معمولا طبیعت گرد هم به حساب میان ) ریس باز ها (این ماشین های کف خواب و که تیونیگ های عجیب غریب دارتد)‌ کلاسیک سوار ها ( به معنی واقعی کلمه ماشین کلاسیک نه ماشین قدیمی )

البته در مواقع بسیاری پیش میاد که افراد به این دلیل یک خوردو تفریحی خاص میخرند چون فرهنگ اون ها رو دوست دارند و علاقه دارند در اون خرده فرهنگ قرار گیرند.


نمونه ای از خودرو های افرود


نمونه ای از خودرو های کف خواب



3- بعضی اوقات یک سری از خودرو ها تبدیل به فرهنگ میشود.

مانند: تویوتا در بین کرد ها و بلوچ ها - وانت نیسان ابی - هارلی سوار ها (میگی هارلی خودرو نیست بلکه موتور سیکلت است اما به نظر من موتورسیکلتی که 2100 سی سی حجم موتورش باشه خودرو به حساب میاد) - بنز جی کلاس در دبی و....

شاید بگید نیسان آبی خودرو کار هست که اگر همچین فکری دارید اشتباه میکنید خیلی ها از این طیف هستن که دو تا نیسان دارند.

نیسان آبی زیرپایی (به عنوان خودروی سواری و استفاده شخصی) و نیسان آبی کار



مرسدس جی کلاس خودرویی است که پیروان شیخ محمد حاکم دبی از آن استفاده میکنند.


4-بعضی اوقات با استفاده از خودرویی خاص میخواهند برند ایجاد کنند

(مثلا کره ای ها ماشین کره ای سوار میشند و یا ژاپنی ها ماشین ژاپنی و روس ها ماشین روسی(البته این ایده ایده ای کمونیستی هست به نظرم) یا این که زمام داران یک مملکت یا ثروتمند ها برای این که خودشون رو از مردم نشان دهند (در حقیقت خاکی باشند) از این خوردو ها استفاده میکنند. البته معمولا وقتی به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند.

در کنار مردم پراید سواری و پژو سواری میکنند و در خفا سوار فراری و رویس میشوند( یا فرزندانشان مجبورند که پورشه و سوپر کار سوار شوند) و این گونه یه جورایی همراه با مردم بودن رو نشان بدهند.


(خاطره شخصی: احتمالا اقای عباس جدیدی کشتی گیر و عضو سابق شورای شهر تهران رو میشناسید ایشون در همسایگی ما مالکیت یک مجتمع تجاری ورزشی را دارند و بالطبع بنده هر روز ایشان را زیارت میکنم قبل از این که ایشان عضو شورای شهر بشوند به گمونم سال نود عباس اقای داستان ما یک عدد بی ام و X3  و یک عدد بی ام و 530 داشتند. به محض این که به عضویت شواری شهر درآمدند خودروی ایشان به پژو 405 تبدیل شد )




با این مقدمه ی نسبتا طولانی میریم سراغ بررسی مالکیت خودروی شخصی (به شخصه اعتقاد دارم که ادم باید منطقی تصمیم بگیره)


در ابتدا به بررسی هزینه های مالکیت خودروی شخصی میپردازیم :


 در این پست من خودرو پژو ۲۰۶ را در نظر گرفتم خودرویی بسیار متداول برای اقشار مختلف جامعه (آبرومند) درسته اندازه کوچکی داره ولی یه جورایی یکی از رند ترین خودرو های بازار داخل ایران میباشد)

1- هزینه ی خرید خودرو (بستگی به این داره که چه خودرویی دارید میتونه پژو اردی مدل ۸۰ با قیمت شش میلیون باشه یا مازراتی گیبلی با قیمت دو نیم میلیارد تومان )

این دیگه بستگی به خودتون داره که چه ماشینی دوست دارید نیاز دارید و  البته توان خریدش رو دارید.


۲- هزینه ی افت قیمت خودرو این که یک خودروی صفر بخرید و یا با چند سال کارکرد و بعد بخواهید همان خودرو را بعد از گذشت زمانی بفروشید قاعدتا با افت قیمت رو به رو خواهید شد (البته این که الان نوسان قیمت خودرو را شاهد هستیم و قیمت خوردو زیاد میشه دلیلش (پایین امدن ارزش پولمون هست) که این افت قیمت خودرو معمولا چند درصد از قیمت خودرو هست که هر سال کم تر و کم تر میشه از ۱۵ درصد در سال اول به ۸ درصد ۷ درصد و  کم تر و کم تر در سال های بعد (البته کاملا به نوع خودرو و سلامت خودرو مورد نظر هم داره بستگی داره )


پژو ۲۰۶ تیپ دو صفر کیلومتر    قیمت ۳۴۹۰۰۰۰۰ تومان       پزو ۲۰۶ تیپ دو سال ۹۳       قیمت ۲۷۵۰۰۰۰۰ تومان

پژو ۲۰۶ تیپ دو سال ۹۵        قیمت ۳۰۸۰۰۰۰۰ تومان        پژو ۲۰۶ تیپ دو سال ۹۲      قیمت  ۲۷۲۵۰۰۰۰ تومان

پژو ۲۰۶ تیپ دو سال ۹۴        قیمت ۲۸۳۰۰۰۰۰ تومان  


 بررسی من بر مبنای کارکرد سالی بیست هزار کیلومتر است.


۳- هزینه خواب پول ( البته درسته که سود بانکی در ایران سالی ۲۰ درصد است ولی سود بازاری پول ماهیانه ۳ الی ۴ درصد هست  که وقتی ماشین خریداری میشه قاعدتا این پول از جنبه ی سرمایه گذاری قضیه خارج میشه در حقیقت نزدیک به سالی چهل درصد )

 


پژو ۲۰۶ تیپ دو صفر کیلومتر    قیمت ۱۴۸۰۰۰۰۰تومان       پزو ۲۰۶ تیپ دو سال ۹۳       قیمت ۱۰۰۰۰۰۰۰ تومان

پژو ۲۰۶ تیپ دو سال ۹۵        قیمت ۱۲۰۰۰۰۰۰ تومان        پژو ۲۰۶ تیپ دو سال ۹۲      قیمت  ۹۸۰۰۰۰۰ تومان

پژو ۲۰۶ تیپ دو سال ۹۴        قیمت  ۱۱۰۰۰۰۰۰تومان


۴- هزینه های احتمالی تصادف های رانندگی (از آن جا که مدیریت ریسک بسیار مهم هست و تصادف هم ممکن است که پیش بیاد خب طبیعی است ) و دو تا هزینه ی اصلی هست که میتواند هزینه های تصادفات که موجب ضرب و جراحت و یا مرگ فردی شود را پوشش بده بیمه شخص ثالث و بیمه ای هم که هزینه های تصادف ماشین را شامل میشه بیمه بدنه هست با این پوشش خسارات ناشی از سرقت اتش سوزی و یا صدمه به ماشین را شامل میشه


پژو ۲۰۶ تیپ دو صفر کیلومتر    قیمت بیمه بدنه ۸۵۰۰۰۰ تومان    قیمت بیمه شخص ثالث ۱۴۵۰۰۰۰ تومان


۵- هزینه ی روغن - فیلتر - تجهیزات مصرفی از جمله لاستیک  و ...... برای هر سال (به ازای کارکرد بیست هزار کیلومتر در سال)

۳۵۰۰۰۰ تومان روغن - ۲۵۰۰۰۰تومان لاستیک - شمع و لنت تسمه تایم  سالی ۱۵۰۰۰۰ تومان - تعمیرات دوره ای ۲۰۰۰۰۰ تومان در کل ۹۵۰۰۰۰ تومان به علاوه بیش ۱۵ ساعت وقت مفید فرد (چون شبونه که نمیشه اینا رو انجام داد) البته هزینه های یه خودروی استاندارد هست به فرض این که خودرو تولیدی ساخت داخل هیچ مشکلی نداشته باشه دود نکنه بی خود اتیش نگیره تجهیزاتش کار نکنه و.... ( این اتفاق خیلی بعیده در حقیقت یه اتفاقه که یه خودرو ایرانی براش اتفاقی نیفته ) 


۶-  هزینه ی سوخت که معمولا ماشین های داخل ایران بنزین سوز هستند(حالا نمیخواد بگی اقا ما ماشینمون گازی هست دمت گرم ماشینت گازیه من دارم ۲۰۶ رو ببرسی میکنم عزیز جان) و در نظر گرفتن مصرف ۹ لیتر به ازای هر صد کیلومتر

۱۸۰۰ لیتر بنزین معمولی که هزینه ای معادل  ۱۸۰۰۰۰۰ تومان را در یک سال خواهد شد. و البته بیش از ده ها ساعت هزینه ی سوخت گیری 


۷- نیاز به پارکینگ خودرو و یا خرید طرح ترافیک و یا در نظر گرفتن پارکینگ برای اپارتمان (که به گمونم بیست میلیون تمام شه که البته این بیست میلیون مالکیت هست اما خب سود خواب پول را هم باید در نظر گرفت ) و الی باید سالی بیش از ۷۰۰۰۰۰ تومان برای پارکینگ گذاشت کنار ولی من این هزینه رو ۳۰۰۰۰۰ تومان در نظر مگیریم(میدونم که خیلی خیلی کمه ولی خب حداقل رو گفتم)


۸ - کارواش به ازای هر هفته یک بار شستن خودرو و هر کارواش دوازده هزار تومان در نهایت هزینه ای ۶۰۰۰۰۰ تومان پرداخت شود ( در محاسبه نظم رفتن به کارواش رو در نظر نگرفتم )  حداقل ۳۰ ساعت از وقت مفید مالک خودرو تلف خواهد شد.


۹- جریمه ی راهنمایی رانندگی این که میفرمایید من اصلا جریمه نمیشم اصلا ربطی به موضوع نداره چون جریمه شدن ربطی به راننده نداره بلکه ربط مستقیم به راهنماییی رانندگی داره (تعداد خودرو های موجود در کشور که مالکیتی دارند که ممکن الجریمه باشند ۱۹ میلیون عدد در نظر مگیریم (ایا خودرو سپاه و یا پلیس جریمه میشه) و از آن جا که پیشبینی در امد زایی راهنمایی رانندگی از بابت جریمه در سال ۹۷ چهار هزار میلیارد تومان است (یه محاسبه این که چقدر احتمال داره شما جریمه شید - مصرف روزانه ی بنزین در داخل کشور ۸۸۰۰۰۰۰۰ لیتر که در نظر مگیریم ۸۰۰۰۰۰۰۰ لیتر را مردم با خودرو هاشون مصرف میکنند(هشت میلیون لیتر مصرف خودرو هایی است که جریمه نمیشند هیچ وقت ) ۸۰۰۰۰۰۰۰ / ۱۰ =۸۰۰۰۰۰۰ - ۸۰۰۰۰۰۰*۱۰۰ = ۸۰۰۰۰۰۰۰۰ کیلومتر در روز مسافت طی شده ی خودرو های داخل ایران (خودرو هایی که جریمه میتونند بشوند) البته نمیدونم هر جور محاسبه میکنم اعداد جور در نمیاند ولی ممکن نیست کسی در سال یه جریمه رو نشه (ولی من جریمه رانندگی رو در نظر نمیگیرم 


۸۰۰۰۰۰۰۰۰/ ۱۹۰۰۰۰۰۰ = ۴۲.۱۰  کیلومتر متوسط پیمایش در روز  هر خودرو در داخل ایران 


نتیجه گیری هزینه و زمانی خودرو شخصی(پژو ۲۰۶ ) ۲۶۲۰۰۰۰۰ تومان زمان و حداقل ۶۶ ساعت وقت مالک خودرو (۶۶*۳۰۰۰۰ تومان(در صورتی که ساعت مفید فرد مورد نظر ۳۰۰۰۰ تومان ارزش داشته باشه (البته ساعت حداقل حقوق ۶۰۰۰ تومان - ۶۶*۶۰۰۰ = ۴۴۰۰۰۰ تومان)


که در نهایت بیست و هفت میلیون تومان هزینه ی داشتن خودرو شخصی است در سال که البته باید سی و چهار میلیون پول هم در اول داشت


۲۷۰۰۰۰۰۰/ ۱۵۳۶۰= ۱۷۵۷ به ازای هر کیلومتر پیمایش با خودرو شخصی ۱۷۵۷ تومان هزینه ایجاد میکنه برای مالک خودرو پژو ۲۰۶


مزایای داشتن خودروی شخصی


مزیت های داشتن خودروی شخصی بسیار زیاده از داشتن حریم شخصی تا این که نمیشه که با زن و بچه ماشین کرایه کرد و یا حتی  اصلا فرد دوست داره که خودرو شخصی داشته باشه احتمالا دوست داشتن از مهم ترین نکات اصلی انتخاب است این که دوست داری یه کار کنی یا این که همه دارند تو هم میخوای داشته باشی و یا این که اصلا این جوری راحت تری و دوست داری که خودرو شخصی داشته باشی 

گاها هم بعضی از افراد به علت موقعیت مکانی که دارند و مسافت های طولانی که باید در روز پیمایش کنند و یا نبود حمل و نقل عمومی به داشتن خودرو شخصی روی میاورند.

دلیلی داشتن خودرو شخصی برای بعضی از افراد هم نشان دادن طبقه اجتماعی شان هست
بعضی هم که خب دوست دارند اصطلاحا ماشین باز هستند و خودرو شخصی شان رو یک جسم نمیبنیند بلکه جنبه وابستگی روانی  به خودرو داردند و عاشقش هستند(اگر جزو این دسته از افراد هستید امیدوارم خدا صبر بالایی بهتون اطاعت کنه ایران به معنی واقعی کلمه جهنم ماشین باز هاست)




پینوشت:(در تاریخ4/7/1397 نوشته شده است وقتی دلار 17300 معامله میشد)


شاید شما الان بفرمایید که ضحی خیال خام هاشم الان 206 شده 70 تومان همه ماشین ها سه برابر چهار برایر شدند برادرررررررررررر این تزت تو ایران جواب نمیده(یه خنده ریز هم بکنید)


لازم به ذکر است همان طور که میدونید قیمت ماشین شما بالا یا پایین نشده بلکه ارزش پول ملی کم شده و قاعدتا اقلام بالا رفت باز هم بگم که در هر شرایطی بازز هم شما ضرر کردید.


چک تغییرات قیمت ها


چند مثال شخصی:

 

پراید وانت سفید رنگ رو من در سال 1396 به قیمت 16500000 خریداری کردم

نیسان رونیز نقره ای رنگ رو به قیمت 21500000 در سال 1387 خریداری کردیم

نیسان مورانو اجری رنگ را در سال 1390 به قیمت 105000000 خریداری کردیم


به ترتیب از لحاظ قیمت سکه طلا در زمان خرید (همیشه تاریخ پشتوانه پول طلا بود)

پراید :هر سکه طلا در آن تاریخ 1200000تومان میشود 13/75 سکه طلا

رونیز: هر سکه طلا در آن تاریخ 270000 تومان میشود 79/6296 سکه طلا

مورانو: هر سکه طلا در آن تاریخ 799000 تومان میشود 131/414267834 سکه طلا



به عبارتی در صورتی که شما در خرید خودرو نه سود میکردید نه ضرر به نرخ سکه ساعت 10:03 روز 4/7/1397 قیمت ها به ترتیب زیر میشد:


سکه طلا 4800000 تومان



پراید وانت- 66000000 تومان

رونیز 382219200 تومان

مورانو 630788160 تومان


در صورتی که قیمت این خودرو ها در تاریخ 4/7/1397 به ترتیب زیر است:


پراید وانت 38000000 تومان

رونیز 160000000 تومان

مورانو 350000000 تومان


درنتیجه بنده در خرید این پراید وانت به قیمت 16500000 و در صورت فروش به قیمت 38000000 تومان رقم28000000 تومان ضرر کرده ام 

به همین منوال برای رونیز و مورانو ضرر  هایی صد و بیست میلیونی و دویست و هشتاد میلیونی کردیم





و من الله توفیق

۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۶ ، ۱۲:۳۱
سید هاشم زرین کیا

یکی از علایق مطالعاتی من بررسی تمدن ها و مطالعه در مورد ساختار های تاریخی و شکل گیری  بشری است.
از خوندن تاریخ تمدن تا خواندن کتاب های تاریخی و دستنوشته ها و...
در حال حاضر هم که درگیر کتاب انسان خردمند هستم که به نظرم بررسی فوق العاده ای کرده است.


بنابر چیز هایی که خوندم(چه در این کتاب و چه در کتاب های دیگه) به نتیجه های ساده ای رسیدم و یه دیدی پیدا کردم (احتمال بسیار زیاد وقتی من این نظرم رو بدم دسته ای از مخاطبان هم نظر با من نیستن یکسری هم هستند ولی خب نظر دادن کار سختی نیست و من دارم انجامش میدم و این پست یه جورایی دست نوشته و خلاصه برداری از اون مطالبی است که همگی مجوز ارشاد اسلامی رو دارند یا نقل قول از کسانی است که مجوز ارشاد اسلامی را صادر میکنند)

دلایل ایجاد شدن حکومت ها و کشور ها و ساخت تمدن ها ایجاد ادیان مشترک توسط انسان ها :

1-ایجاد ثبات در معاملات مالی

2- احقاق حقوق بین افراد جامعه

3- بالا رفتن اعتماد اجتماعی

4- کمک در ایجاد کسب و کار ها فعالیت های زیربنایی به صورت عمومی

5- بالا بردن امنیت اجتماعی- سیاسی- نظامی

6- عزت نفس و بالا رفتن رکن اعتماد بین المللی


حالا میخوام در یک اقدام آتش به اختیار مصادیق این نکات را در ایران بررسی کنم


ایجاد ثبات در معاملات مالی :

ارکانی که با استفاده از آن ثبات در معاملات مالی بررسی میشود حفظ ارزش پول - ایجاد و تضمین تملک شخصی - جلو گیری از تورم (البته نه به واسطه رکود) - بالا رفتن رشد اقتصادی - ایجاد زیر ساخت برای پیگیری پرداخت ها و لزوم اجرای قرار داد ها - توسعه نقل و انتقالات مالی و ایجاد اعتبار نامه های مالی - توسعه و ایجاد بازار مالی برای توسعه کسب و کار ها (بورس- فرابورس - تعاونی های مالی) - سازمان های بازنشستگی و خدمات درمانی - سهولت در صادرات و واردات

این پارامترهایی که نام بردم رو هر فعال کسب وکاری یا حتی یک خانه دار یک بازنشسته یک کودک و یا هر فردی که در ایران ساکن باشد درک میکند و و مصادیق این ثبات مالی برای همه ی مردم بسیار ملموس است.


نرح دلار از سال 1357 الی 1396


1- حفظ ارزش پول ملی : ثبات نداشتن ارزش ریال سرمایه گذاری در ایران ایجاد نقدینگی را برای مردم بسیار سخت میکند. در حقیقت افراد بیشتر کار میکنند و در آمد کسب میکنند به امید این که بتواند اضافه ی درآمد خود را پس انداز کنند و در نهایت مالک خانه مغازه ماشین و... بشوند به این امید پول نقد خود را در بانک نگه داری میکنند ولی شاهد این میشوند که هر روز پولی که دارند ارزشش کم تر و کمتر میشود.

با این حساب که قیمت همه ی اقلام افزایش پیدا میکنه ( زمین و منزل مسکونی غذا و اجزای الکتروکامپیوتری لباس و ...) در حقیقت ما شاهد افزایش قیمت نیستیم بلکه شاهد پایین اومدن ارزش پول هستیم.


بررسی و مقایسه قیمت دلار و ریال در چهل سال اخیر

(در بازار آزاد)

سال

تومان

1357

10

1358

14

1359

20

1360

27

1361

35

1362

45

1363

58

1364

61

1365

74

1366

99

1367

96

1368

120

1369

141

1370

142

1371

149

1372

180

1373

263

1374

403

1375

444

1376

478

1377

646

1378

863

1379

813

1380

792

1381

799

1382

832

1383

874

1384

904

1385

922

1386

935

1387

966

1388

1000

1389

1100

1390

1400 – 1800

1391

1500-3800

1392

3300-3600

1393

3400-3550

1394

3150-3600

1395

3748-3425

1396

  4870


ایجاد و تضمین تملک شخصی : نیاز به احساس مالکیت تامین امنیت مالکیت یکی از مهم ترین ارکان توسعه و زندگی بشر هست.




متاسفانه در تاریخ معاصر ایران این مالکیت شخصی به وفور نقض میشد:

1- املاک و دارایی هایی که در انقلاب سفید حکومت طاغوت مصادره شد.

2- دارایی ها کاراخانجات گروه های صنعتی که بعد از انقلاب اسلامی توقیف و یا مالکیتش به دولتی ها و شبه دولتی ها داده شد (ایران خودرو - دارو پخش - گروه های صنعتی بانک ها و....)

3- املاک بسیاری که به علت توسعه شهری و یا به دلایل امنیتی (مرزبانی جنگ و ....) مصادره شد از جمله خودرو های SUV  که در زمان جنگ برای جنگ مصادره شدند منازل و زمین های کشاورزی و... که مصادره شدند.

4- خصوصی سازی شرکت های دولتی و تبدیل به خصولتی کردن آن ها ( بسیاری از این واگذاری ها به بخش خصوصی اتفاق افتاد و سهام آن فروخته شد ولی یک طرفه کنسل شد از جمله فولاد خوزستان - مخابرات و... )

5- قبل فرمان هشتگانه حضرت امام  بسیاری از حقوق اولیه ی مالکیت شخصی نقض میشد و البته در سال های جدید هم ستاد اجرایی فرمان امام هم یه جورایی این فرمان رو نقض کرده( در مقاله ی ویکیپدیا به صورت خیلی دقیق بررسی کرده این موضوع رو )

6- حفظ نکردن اراضی ملی و جنگل خواری کوه خواری زمین خواری توسط مردم - نهاد های دولتی و نیمه دولتی

7- اختیار خرید و فروش را نداشتن (همه ی افرادی که در ایران در حال فروش اجناس در داخل ایران هستند تحت هر نوعی (کارخانه دار - مغازه دار - وارد کننده - تولید کننده - داروخانه و ....) اجازه ی مالکیت و قیمت گذاری اقلام را ندارند بدین صورت که هر قیمتی که برایشان تمام شده باید یه درصد مشخصی سود گرفته و قیمت گذاری از طرف مراجع بالا ترشده به عبارتی این گونه نفی تجارت است در حقیقت اگر فردی یک کالایی رو X ریال بخره و اون کالا بعد از مدتی قیمتش 2X ریال بشه (به هر دلیلی) فرد فروشنده (مصداق از فروش در همه ی جا ها هست از فروش خدمات محصول و...) باز هم باید اون کالا رو X ریال بفروشه و خودش بره 2X  ریال بخره و از طرفی اگر کالا بشه 1/2 X ریال خب باید 1/2 X ریال بفروشه چون قیمت کارشناسی اون کالا  1/2 X ریال است
ابند دیگه ای که در قوانین کسب و کارمون جالبه اینه که اجازه ی انبار کردن و یا موجود داشتن کالایی توسط افراد وجود نداره (به این صورت که اگر فردی کالایی را خریداری کرده و موجود کنه در صورتی که نهاد های دولتی (منظورم نهاد های امنیتی نیست اون عزیزان که آش رو با جاش میبرند) اون کالا را بخواهد و میتواند به قیمتی که آن نهاد اعلام میکند خریداری کند.

ایجاد نکردن تورم(البته نه به واسطه رکود)

تورم دلالت بر وضعیتی دارد که در آن تقاضای پولی برای محصول نسبت به تولید رشد می‌کند، وضعیتی که، در نبود کنترلی مؤثر، به صورت افزایش بهای یک واحد از کالای تولید شده آشکار می‌شود. تورم معمولاً با افزایش واقعی یا بالقوهٔ سطح عمومی قیمت‌ها، یا به سخن دیگر، با کاهش قوهٔ خرید واحد پولی همراه است. در بعضی مواقع تورم زمانی به وجود می‌آید که سطح عمومی قیمت‌ها به میزانی که افزایش در بازدهی عوامل و فرایندهای اقتصادی ایجاب می‌کنند تنزل نیابد. تورم آن طور که معمولاً فهمیده می‌شود، رابطه‌ای با افزایش نامعمول قیمت‌ها دارد و افزایش نامعمول قیمت ها در یک جامعه و همگام نبودن تورم یک کشور با تورم جهانی و ایجاد رکود در یک کشور موجب این میشود که افراد اون جامعه ثبات تجاری و معیشتی نداشته باشند و ریسک سرمایه گذاری و توسعه بالا برود و از طرفی هزینه های نامعقول موجب بی ثباتی میشه و بی ثباتی بدترین عامل معشیت و سرمایه گذاری است.

تورم 90 سال اخیر ایران



سال شاخص کل تورم (درصد)*  
سال شاخص کل تورم (درصد)*  
سال شاخص کل تورم (درصد)*
۱۳۱۵  ۰٫۰۰۷ ---
 ۱۳۴۵ ۰٫۱۳  ۰٫۸
 ۱۳۷۵ ۱۱٫۲۱ ۲۳٫۲
۱۳۱۶ ۰٫۰۰۸ ۲۱٫۲
۱۳۴۶ ۰٫۱۳  ۰٫۸
۱۳۷۶ ۱۳٫۱۴ ۱۷٫۳
۱۳۱۷ ۰٫۰۰۹ ۸٫۸
۱۳۴۷ ۰٫۱۳ ۱٫۵
۱۳۷۷ ۱۵٫۵۲ ۱۸٫۱
۱۳۱۸ ۰٫۰۱ ۸٫۰
۱۳۴۸ ۰٫۱۳ ۳٫۶
۱۳۷۸ ۱۸٫۶۴ ۲۰٫۱
۱۳۱۹ ۰٫۰۱۱ ۱۳٫۸
۱۳۴۹ ۰٫۱۴ ۱٫۵
۱۳۷۹ ۲۰٫۹۹ ۱۲٫۶
۱۳۲۰ ۰٫۰۱۷ ۴۹٫۵
۱۳۵۰ ۰٫۱۴ ۵٫۵
۱۳۸۰ ۲۳٫۳۸ ۱۱٫۴
۱۳۲۱ ۰٫۰۳۳ ۹۶٫۲
۱۳۵۱ ۰٫۱۵ ۶٫۳
۱۳۸۱ ۲۷٫۰۷ ۱۵٫۸
۱۳۲۲ ۰٫۰۷ ۱۱۰٫۵
۱۳۵۲ ۰٫۱۷ ۱۱٫۲
۱۳۸۲ ۳۱٫۳۱ ۱۵٫۶
۱۳۲۳ ۰٫۰۷۲ ۲٫۷
۱۳۵۳ ۰٫۱۹ ۱۵٫۵
۱۳۸۳ ۳۶٫۰۷ ۱۵٫۲
۱۳۲۴ ۰٫۰۶۲ ۱۴٫۴-
۱۳۵۴ ۰٫۲۱ ۹٫۹
۱۳۸۴ ۳۹٫۸ ۱۰٫۴
۱۳۲۵ ۰٫۰۵ ۱۱٫۵-
۱۳۵۵ ۰٫۲۵ ۱۶٫۶
۱۳۸۵ ۴۴٫۵۳ ۱۱٫۹
۱۳۲۶ ۰٫۰۵۸ ۶٫۶
۱۳۵۶ ۰٫۳۱ ۲۵٫۱
۱۳۸۶ ۵۲٫۷۴  ۱۸٫۴
۱۳۲۷ ۰٫۰۶ ۱۱٫۱
۱۳۵۷ ۰٫۳۴ ۱۰
۱۳۸۷ ۶۶٫۱۲ ۲۵٫۴
۱۳۲۸ ۰٫۰۷ ۲٫۳
۱۳۵۸ ۰٫۳۸ ۱۱٫۴
۱۳۸۸ ۷۳٫۲۳ ۱۰٫۸
۱۳۲۹ ۰٫۰۵ ۱۷٫۲-
۱۳۵۹ ۰٫۴۷ ۲۳٫۵
۱۳۸۹ ۸۲٫۳۱ ۱۲٫۴
۱۳۳۰ ۰٫۰۶ ۸٫۳
۱۳۶۰ ۰٫۵۸ ۲۲٫۸
۱۳۹۰ ۱۰۰ ۲۱٫۵
۱۳۳۱ ۰٫۰۶۴ ۷٫۲
۱۳۶۱ ۰٫۶۹ ۱۹٫۲
۱۳۹۱ ۱۳۰٫۵۴ ۳۰٫۵
۱۳۳۲ ۰٫۰۷ ۹٫۲
۱۳۶۲ ۰٫۷۹ ۱۴٫۸
۱۳۹۲ ۱۷۵٫۸۸ ۳۴٫۷
۱۳۳۳ ۰٫۰۸۱ ۱۵٫۹
۱۳۶۳ ۰٫۸۸ ۱۰٫۴
۱۳۹۳ ۲۰۳٫۲۴ ۱۵٫۶
۱۳۳۴ ۰٫۰۸۲ ۱٫۷
۱۳۶۴ ۰٫۹۴ ۶٫۹
۱۳۹۴ ۲۲۷٫۴۶ ۱۱٫۹
۱۳۳۵ ۰٫۰۸۹ ۸٫۸
۱۳۶۵ ۱٫۱۶ ۲۳٫۰۷
۱۳۹۵ ۲۶۲٫۸۰ ۹٫۰
۱۳۳۶ ۰٫۰۹۳ ۴٫۴
۱۳۶۶ ۱٫۴۸ ۲۷٫۷
۱۳۳۷ ۰٫۰۹۵ ۱٫۰
۱۳۶۷ ۱٫۹۱ ۲۸٫۹
۱۳۳۸ ۰٫۱۱ ۱۳٫۰
۱۳۶۸ ۲٫۲۴ ۱۷٫۴
۱۳۳۹ ۰٫۱۲ ۷٫۹
۱۳۶۹ ۲٫۴۴ ۹٫۰
۱۳۴۰ ۰٫۱۲ ۱٫۶
۱۳۷۰ ۲٫۹۵ ۲۰٫۷
۱۳۴۱ ۰٫۱۲ ۰٫۹
۱۳۷۱ ۳٫۶۷ ۲۴٫۴
۱۳۴۲ ۰٫۱۲ ۱٫۰
۱۳۷۲ ۴٫۵ ۲۲٫۹
۱۳۴۳ ۰٫۱۳ ۴٫۵
۱۳۷۳ ۶٫۰۹ ۳۵٫۲
۱۳۴۴ ۰٫۱۳ ۰٫۳
۱۳۷۴ ۹٫۰۹ ۴۹٫۴


بالا رفتن رشد اقتصادی

بالا رفتن رشد اقتصادی از وظایف یک حکومت نیست.بلکه از مردم یک جامعه است ( عجیبه که همیشه دولت ایران وعده رشد اقتصادی و ... رو میده البته دلیلش خیلی سادست ما در ایران با اقتصاد تمام دولتی رو به رو هستیم نهاد های دولتی و خصولتی بزرگ ترین سهم بازار تجارت تولید کشاورزی واردات و صادرات در داخل کشور را دارد )



ایجاد زیر ساخت برای پیگیری پرداخت ها و لزوم اجرای قرار داد ها

درگیری ها و پیگیری ها برای لزوم در اجرای معاهدات مالی و قراردادها بین بخش خصوصی و دولتی(پیمانکاری های برون سپاری دولت) - دولتی و دولتی (یکی از جالب ترین رویداد ها در ایران همینه دولت با دولت مشکل داره دولت وظایف بخش دیگه ای از دولت را انجام نمیده - دولتی و افراد(قرار داد بازیکن های فوتبال) - افراد با افراد(این دیگه مثالش نخ نماست) از وظایف اصلی یک حکومت است این که قرار داد ها و روابط بر مبنای اعتبار فرد و یا قسمت های دیگه باشه و دولت آن را تضمین کند بسیار مهم است (مثال بارزش قرار داد های فروش زمین ملک و ... است که مشکل های متعددی ایجاد میشه بر سره پرداخت و یا قرار داد)




توسعه نقل و انتقالات مالی و ایجاد اعتبار نامه های مالی

این که بتوان پولی را به راحتی ارسال و یا دریافت کرد یکی از اولین نیاز های یک جامعه است که متاسفانه در شرایط فعلی کشور ما ممکن نیست( یا نرخ تبدیل زیادی دارد) اعتبارنامه مالی و اعتماد خریدار به تحویل خدمات و اجناس مورد توافوق و اعتماد فروشنده به پرداخت مالی بسیار مهم است که متاسفانه به علت نبود قوانین و اعتماد ها و اعتبار نامه ها ضعف بزرگی در این زمینه داریم




توسعه و ایجاد بازار مالی برای توسعه کسب و کار ها (بورس- فرابورس - تعاونی های مالی)



برای ایجاد یک کسب و کار و یا توسعه یک کسب و کار به سه رکن اساسی نیاز است:

ایده - ثروت - نیروی کار



بلاشک بدون یکی از این ارکان اساسی نمیتوان یک کسب و کار شکل بگیرد و یا توسعه یابد.
ثروت برای یک کسب و کاری که ایده داره نیروی کار هم داره بسیار مهم است نبود ساختار سرمایه گذاری و تعاونی و البته نبود اعتماد متقابل نسبت به سرمایه گذار و سرمایه گیرنده و البته اعتماد اجتماعی و نرخ بازگشت سخت در این موارد و مشکل در تولید و یا صادرات و توزیع همه و همه موجب میشن که ثروت وارد این چرخه نشه
(نبود اعتماد به چرخه مهم ترین نکته است ) که حکومت ها با ایجاد سازوکار و تزریق اعتبارات (البته نه این که دولتیش کنن بلکه سهولت ایجاد و نظارت را قانونی کنن) میتوانند به توسعه کسب و کار ها و رشد و توسعه اجتماعی کمک کنند.





سازمان های بازنشستگی و خدمات درمانی

یکی دیگر از ارکانی که تمدن ها ایجاد کردند ایجاد بازنشستگی و درمان بوده است به گونه ای که وقتی فرد قدرت درآمدزایی نداشته باشه بتونه از پس هزینه های جاری زندگی و یا درمان خود برآید و فقر را تجربه نکنه (از اون جایی که در کشور ما امکان ذخیره نقدینگی زیاد نیست(به دلایلی که در بالا ذکر کرده بودم) چند راه حل در پیش روی شهروندان ایرانی وجود دارد:
1- خرید و یا ساخت اپارتمان مغازه و.... و اجاره ی اون ملک (که همه ی افراد چامعه توان همچین کاری را ندارند)
2- بازنشستگی تامین اجتماعی که مهم ترین سازمان بازتشستگی کشور است که البته کم و کاستی هایش رو در جریان هستید.




سهولت در واردات و صادرات

از آن جا که ترجیح تقریبا همه ی دولت ها مصرف محصولاتی است که تولید و ساخت و ایجاد آن محصول و یا خدمت در داخل همان کشور انجام شده باشد( البته تویوتا پریوس در امریکا استثنا هست) و ترجیح میدهند حتی الامکان تولیدات خودشان را مصرف کنند(البته تولید با کیفیت بالا و برندینگ قابل قبول ) نکته ی جالب اینه که اگر در ایران بخواهی محصولی رو از خارج از ایران وارد کنی (معمولا کشور دوست و برادر چین ) با مشکلات قانونی کم تری رو به رو هستی تا این که قصد کنی که آن محصول را در داخل کشور تولید کن.
به غیر از این به علت نبود مبادی خروجی مناسب نبود ساز و کار های قانونی مناسب و... صادرات محصولات با مشکلات متعددی رو به رو هست (فقط یه مثال رو بزنم و خود گیر حدیث مفصل رو... اگر به خاطر داشته باشید چند مدت پیش کشور قطر توسط همسایگانش تحریم شد بدین ترتیب قطر که وارد کننده مطلق همه ی نیاز های اساسیش بود (از مواد غذایی تا لباس و همه ی چیز های دیگه ) یک بازار فوق العاده ای رو ایجاد کرد از آن جا که ایران تولیدات بسیار خوبی در زمینه ی غذایی دارد محصولات کشاورزی و فراوری شده پس به راحتی میتواند بازار قطر رو تامین کنه. نه این جوری نشد ایران که فقط یه خلیج با قطر فاصله داره در صادرات از ترکیه با اون فاصله ی عجیب غریب نسبت به قطر شکست خورد. حال پیدا کنید هندوانه فروش را :)



تقریبا دو ماه از انتشار اولیه این پست میگذره احتمالا دلیل ادامه ندادن این پست نه نبود وقت بود و نه نبود منابع واقعیت امر اینه که ذهنم در نوشتن تعداد پست های وبلاگی رفته به سمت مهم بودن تعداد در نوشته ها در حقیقت از آن جا که این پست فقط اپدیت میشد نه این که یک پست جدید ایجاد بشه پس به همین دلیل اون رغبت اولیه را نسبت به ادامه دادن این پست نداشتم ولی میخوام در این فرایند تغییر ایجاد کنم



بالا رفتن اعتماد اجتماعی

بعد از نوشتار مفصل در مورد تاثیر و دلایل تشکیل حکومت ها و تمدن ها بر ثبات مالی و قضیه های مالی قسمت بعدی این پست در زمینه ی بالا رفتن اعتماد اجتماعی حاکم در جامعه بر مبنای ایجاد حکومت ها و تمدن ها است اعتماد اجتماعی بین افراد یک جامعه اعتماد اجتماعی بین حکومت و مردم و مردم نسبت به حکومت است.
یکی از دلایل مهم بالا رفتن ارزش نرخ دلار نسبت به ریال در نیمه ی دوم فروردین سال 1397 بلاشک خدشه ایجاد کردن در اعتماد اجتماعی مردم جامعه ایرانی نسبت به حکومت و کشور است.
از آن جا که میدانید ریال ارزی است فقط و فقط برای معاملات داخلی کشور ایران ولاغیر و از آن جا که پشتوانه ی ریال فقط و فقط دلار های نفتی این مملکت است (محصولات وارداتی در داخل ایران همه و همه بر مبنای خرید به ازای دلار های نفتی است (جهانگیری :مردم ایران یادتون میاد که هیچی در کشور نداشتیم دارو نداشتیم و... ففط و فقط بر میگشت به این قضیه که ما نفت نتونستیم بفروشیم دلار نداشتیم و از اون ور هم یه ابر تورم رو در داخل تجربه کردیم) اما بالا رفتن نرخ دلار در نیمه ی دوم سال 97 و البته اواخر سال 96 به نبود اعتماد مردم به دولت بر میگرده دلیلش هم اینه که مردم به دولت اعتماد ندارند به پول ملی خودشان اعتمادی ندارند به تاثیر داشتن یا نداشتن تحریم ها باور ندارند.
متاسفانه مردم ما به سیاست های کلی اقتصادی حکومت و روند بازار هم اعتماد ندارند مردم ما در حال حاضر از لحاظ اقتصادی شبیه به جزیره های جدا از هم شدند که اتش به اختیار هستند و به هر سو شلیک میکنند به این امید که کم تر آسیب ببینند ما ها نمیدونیم که منفعت در یک جامعه بر مبنای منفعت جمعی است و هیچ کسی نمیتواند به صورت تنهایی رشد کند و برای رشد یک فرد یک جامعه باید رشد کند(یاده کارت پستالی افتادم که محمد رضا شعبانعلی عزیز در گردهمایی مرداد نود و شش متممی ها هدیه داد(این کارت پستال همیشه جایی در ویترین من خواهد داشت))

این اعتماد اجتماعی از اخلاق در جامعه اغاز میشود(اخلاق رفتاری - اخلاق شهروندی - اخلاق کاسبی - اخلاق فردی و....) تا نوع برخورد ها و رفتار های انسان های حاضر در اون جامعه

نکته مهم در اعتماد اجتماعی :
یک چیزی که من رو سخت درگیر کرده بحث مهاجرت است (قصد دارم در پستی به صورت جداگونه در مورد مهاجرت بنویسم ) به نظرم یکی از دلایل مهم این موج وحشتناک عجیب غریب مهاجرت نیز از نبود اعتماد اجتماعی منشاء میگیره افراد در جامعه وقتی به این نتیجه برسند که ساختار های انسانی که درش درگیر هستند ختم به اتفاقات خیر نخواهد شد در نتیجه قصد دارند در جایی دیگه شانس خودشون رو امتحان کنند.



۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۶ ، ۰۹:۱۹
سید هاشم زرین کیا

تیتر این پست رو از نیل ارمسترانگ اولین فردی که قدم بر روی ماه گذاشت الهام گرفتم وقتی نیل ارمسترانگ از شاهین پیاده شد و اولین قدمی که زد گفت:


این گامی کوچکی است برای یک انسان ولی گامی بزرگ برای بشریت هست.

اگه خواننده این وبلاگ باشید یا من رو در دنیای غیر انلاین بشناسید قطعا در جریان ارادت بنده به ایلان ماسک هستید .
تقریبا شک  ندارم که در مورد فالکون هوی اسپیس اکس چیزی نشنیده باشید

ایلان ماسک در حساب شخصی تویترش تویت کرد: موشک فالکون هوی در حالی نخستین پرتابش را پشت سر می گذارد که اتومبیل رودسترش در آن جای خواهد گرفت و موسیقی «Space Oddity» دیوید بویی را پخش می کند.


این که فالکون هوی خوب کار میکنه و گام بلندی است برای کمک کردن به پروژه ی عظیم مریخ و قدمی بزرگی است در کار های فنی فضایی البته نشان دهنده ی این است که وقتی هکر ها بیان رو کار همه چیز بهتر سریع تر دقیق تر و ارزان تر و البته با استاندراد های بالاتری اتفاق میفته چیزی که برای من خیلی تاثیر گذار بود و بسیار بسیار جالب این ایده تبلیغاتی فوق العاده برای تسلا و البته برای پروژه ی فالکون هوی بوده این که محصولاتت رو این جوری تبلیغ کنی واقعا محشره (نکته ی مهم اینه که معمولا در تست های فضایی از کیسه های شن استفاده میکنند ولی نبوغ موجب شد که همچنین تبلیغ فوق العاده ای برای تسلا و اسپیس اکس ایجاد بشه و کمک کنه که این رویداد بشه خبر اول جهان



بعد دیدن این عکسا و شنیدن این خبر شاید این واکنش راا نشان دهید: در حالی که تاسف میخورید بگید این مملکت چی بود چی شد وای همه ی نوابغ ما رفتن خارج از ایران الان همه ناسا ایرانی هستند خون اریایی دارند و... و بعد  هم به ادامه ی بالا پایین کردن اینستاگرام و چرخ زدن در تلگرام بپردازید (البته بلاشک خواننده این وبلاگ فرهیخته است ) ایا میپندارید کسانی که وبلاگ میخوانند با کسانی که در اینستاگرام و تلگرام میچرخند برابرند!؟!؟(در همین زمان است که نویسنده ی این وبلاگ به اکونت اینستاگرام فاطی جو جو میره و لایک میکنتش و زیرش کامنت میزاره)

شرمنده رای حاشیه های متوالی رفتنم پوزش من را بپذیرید.

من یه دید دیگه ای دارم این که دست ورداریم از این که اره مملکت ما نمیشه مملکت ما نمیتونیم اقایون نمیزارند. بری فلانت میکنن وصالت میکنن همین جمشید اریا بود که ماشین الکتریکی درست کرد بهتر از ایلان ماسک درود بر شرفت ای مرد اریایی(خیلی باحال بود این داستان جمشید اریا اگه نخوندید دربارش بخونید اون وقته که به احتمال زیاد یاده داستان توصیف کربلا از زبان مورخان میفتید(در برهه های تاریخی مختلف ایران شیعه از داستان قتال حسین ابن علی (ع) گفتار های متفاوتی را بیان کرده است از این که در دوران سامانیان که تعداد سپاهیان یزید (لعنت الله) 1000 نفر بود تا دوران مغول ها که تعداد لشکریان یزیدیان صد ها هزار تن براورد میشدند اصولا هر چقدر که اوضاع مردم و اوضاع جامعه خراب تر شه ما ترجیح میدیم که افسانه های بزرگ تری درست کنیم این که جمشید اریا سی برابر ایلان ماسک هست و...)

به نظر من الان فقط فرصت اینه که ساختار سرمایه گذاری اجتماعی مالی و اشتراک دیتا ها رو در نظر بگیریم و استعداد ها به جای این که برن ربات تلگرام درست کنن یا کار های مسخره بکنن برن واقعا دست به کار بشن تا بتونن هایپر لوپ ها ماشین های الکتریکی و ... بسازن فقط چند تا نکته مهم که باید بگم(من رو در حال حاضر در یه ردای نارنجی و در حال مدیتیشن کردن در ارتفاع سه متری از سطح زمین تصور کنید که بر روی کوه های نپال دارم نسخه میدم:)


یک رویا پرداز نباشند(البته میدونی که رویا پرداز بودن مهم ترین واسطه تخیل و خلاقیت هست ولی منظورم رویا پردازی از جنس پسرک رضا رشید پور - دکتر حسابی- جمشید اریا-موتور یا ثارلله و...است)


دو پر مطالعه باشند


سه گیر سه پیچ باشند


چهار چیزی که بهش اطمینان ندارند رو انجام ندهند


پنج کار کنند برای تفریح کردنشون نه چیزی دیگه(میدونم شکم گرسنه اینا رو نمیفهمه زن و بچه خرج داره )


۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۶ ، ۱۷:۱۰
سید هاشم زرین کیا

انسان ها خلا های زیادی در زندگیشون دارند اعم از خلا های روحی احساسی جسمی روانی اجتماعی و...



خلا جسمی که گاها معلولیت ها و یا محدودیت ها رو شامل میشود(لزوما کسی نباید معلول باشه که خلا جسمی داشته باشه گاها یک نفر به علت اضافه وزن خلأ جسمی دارد یا قد کوتاه و قد بلند موجب حس بدی در فرد میشه.(به نظر شخص من مهم ترین رکن در زندگی یک فرد حس خوب لذت بردن از زندگی است این حس خوب میتواند ناشی از پول - افتخار - شان اجتماعی و.... باشد)


یه نکته ی دیگر هم هست اینه که افراد رو میتونید با خلا هایی که در زندگیشون هستن دسته بندی کرد.سطح دغدغه های افراد رو میشه از طریق خلا هاشون فهمید: وقتی دغدغه یه فرد یک کیلو چاق بودن یا یک کیلو لاغر بودنه یا مثلا بینی بزرگش هست یا توده ی ماهیچه ایش (این فرد که ساعت ها جلوی اینه هست (اصلا منظورم این نیست که کسی که به خودش میرسه خره ها احتمالا دغدغه خیلی چیزا رو نداره.

 یا گاها دغدغه های مالی(منظورم اون فردی نیست که اون حداقل مادیات رو هم نداره و با مشکل در گذران زندگی مواجه هست منظورم اون فردیه که ماشین داره خونه داره کار داره همه چیش ردیفه ولی باز هم میزنه تو سرش که من چقدر بدبختم:)))‌و چرا جای مزدا ۳ لندکروز ندارم؟!؟!؟! (البته این که فرد به دنبال پیشرفت درامدیش باشد خیلی اتفاق خوبیه ولی اگر این بشه بزرگترین دغدغه زندگیش اون وقت خیلی خوب نیست :)

یکسری هم هستند که دغدغه زندگیشون فقط و فقط از جنس دغدغه های کاری است این که چقدر در اوردند این که بازپرداخت وام هاشون چه جوریه این که چقدر بفروشند این که فاکتور های  کی بفروشند و... همه ی زندگی و خواب و خوراکشون و.... در حول و حوش این است که بتونن چرخ بیزینسشون رو بگردونند و نتیجه بگیرند.

یه سری هم هستند کلا دغدغه خاصی ندارن میرن میان هستن خوش هستن

برای خودشون میپلکند با دوستانشون حرف میزنن یه غذایی میخورن یا میپزند و....


۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۶ ، ۰۹:۳۹
سید هاشم زرین کیا

میخوام به یه چیز خیلی خیلی خیلی همگانی به پردازم حرفی که (البته از جنس غرغر کردن هست ) مردم در همه جا داد و فریادش میزنن و حرفیه که هر جا به هر دلیلی به هر صورتی زده میشه)

یک بی قانونی اجتماعی صورت میگیره شروع میکنن ....

مجادلات سیاسی پیش میاد شروع میکنن....
نون میخوان بخرن شروع میکنن...
سوار تاکسی میشن میخوان برن این ور اون ور شروع میکنن...

شغل ندارن شروع میکنن...

کشتی غرق میشه. زلزله میاد.
و ....

در حقیقت حرفی است که به هر دلیلی میان اون رو شروع میکنن به گفتن و بهونه اوردن و....این حرف چیزی نیست به جز :


قبل از انقلاب فلان بود بیسان بود


گاها این گفته های جوری بیان میشه که انگار قبل از سال 1357 ایران یه ترکیبی بود از نظم اجتماعی سوییس ها -ثروت قطریا - شخصیت اتریشیا - اعتبار امریکایی ها و.... یه دفعه ما به اضمحلال کشیده شدیم !؟!؟

از افسانه هایی که تعریف میکنن دیگه نگم(البته یه سری از واقعیت های اون روز ها شبیه افسانه های الان ما هست )

قبلنا وقتی من این حرفا رو میشنیدم تعجب میکردم که چرا اخه خب واقعا این جوری بود. ایا ما از لحاظ نظامی انقدر قوی بودیم که میتونستیم در یک شب هر کشوری رو که بخوایم تسخیر کنیم

ایا مردم ما انقدر پولدار و در رفاه بودن که یه کارمند و یا کارگر عادی میتونست با حقوق یک ماهش بره خونه استخر دار بخره و ...


بعد ها که پیش رفتم و یه مقدار که کنجکاو تر شدم و کتاب ها و مجلات اون زمان ها رو خوندم به یه چیزایی پی بردم


پینوشت:
اون چیزایی که پی بردم رو در اینده خواهم نوشت.


خب خوبه به مناسبت دهه فجر این ها رو بگم در وحله اول نمیخوام شبیه به اینوریا (اقایون رو میگم صدا و سیما و سازمان تبلیغات اسلامی و البته سپاه پاسدران انقلاب اسلامی )


پیدا کنید پارادوکس را در این عکس


در این قسمت به نهاد های مدنی پرداخته است و البته در مورد عدالت اجتماعی که در واقع در مملکت ما این رکن رکن خیلی مهمی است و وقتی ما اتش به اختیار هستیم به معنی این است که هر جا که بخواهیم میتونیم عملی که درسته رو انجام بدیم که این واقعا عالیه

در مورد ارزش های اجتماعی هم که به ارزش های اسلامی تغییر کرده که اطلاع چندانی ندارم.
این که جشن های ما در حال حاضر چقدر برمبنای ارزش اسلامی هست این که وقت گذراندن مردم ما چقدر اسلامی هست این که چقدر نماز گذار داریم و ... رو من خیلی اطلاع ندارم و به خودتون میسپارم


ساختار های رشد اقتصادی را در یک جدول نمودار بزرگ بهتون نشون میدم(اقتصاد تنها چیزیه که نمیشه روش حرف دیگه گذاشت این که بگیم اره مردم ما مسلمون تر یا غیر مسلمون تر شدند یا این که بگیم اره ما غرور ملی کم یا زیاد داریم یا این که بگیم مردم فرهیخته تر یا خنگ تر شدند همه و همه نسبی هست ولی رشد اقتصادی چیزیه که نمیشه هیچ وقت گولش زد)




البته همه این نمودار ها مربوط به قبل سال نود هست (در حقیقت قبل از نابود شدن بخش بزرگی از اقتصاد به واسطه ی تحریم های ظالمانه ی استکبار جهانی ) و بین سال 84 الی 88 هم ما یه انفجار قیمتی در فروش نفت داشتیم.(راستیتش خواستم 88 به بعد رو هم بزارم دیگه روم نشد)




۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۶ ، ۱۳:۴۳
سید هاشم زرین کیا