توسعه

وب سایت شخصی هاشم زرین کیا

توسعه

وب سایت شخصی هاشم زرین کیا

توسعه

هاشم زرین کیا هستم علاقه زیادی به یاد گرفتن و یاد دادن و ارزش ایجاد کردن دارم.
این یادگیری میتونه مطالعه کاغذی باشه میتونه تو کار باشه یا حتی تو سفر یا شاید هم همنشینی با انسان ها و البته متمم خوانی یا در راه متمم خوانی باشه.
تا الان یه کارایی کردم الان یه کارایی میکنم و یه کارایی هم در آینده قراره بکنم.
این وبلاگ بیشتر جایی است که من توش تمرین نوشتن میکنم و البته سعی میکنم دیدگاهم رو نسبت به چیز ها مطرح کنم پس انتطار ساختار های علمی و اکادمیک نباشید.
نوع نوشتار این وبلاگ هم بیشتر شبیه گفتار روزمره من است تا نگارشی از جنس بسیار رسمی کتابی

ضمنا با عرض پوزش بابت این که فونت کلمات پست ها خیلی کوچکن دلیل این که فونت این وبلاگ به این شکل است دو تا چیزه:

1 - اونی که قصد خواندن داره دنبال خواند سرسری نباشه
2- بیشتر با متن کلنجار بره

محبوب ترین مطالب

همان طور که میدونید این که انسان با مصرف چیز هایی خود را از حالت طبیعی خارج کند و به حالت دیگر ببرد از اول تاریخ وجود داشت (البته دیدن فیل های مست و خوردن گیاهان مخدر و یا میوه های تخمیر شده توسط دیگر حیوانات نیز امری است متداول) در حال حاضر به  این که این کار از کجا سرچشمه میگیره و یا چقدر پسندیده است و یا این که چه نوع انواع مخدر هایی داریم و .... نمیپردازم.

دید کلی من نسبت به همه نوع مخدر صنعتی سنتی معمولی نشاط اور خمار کننده مسکن و... یکی است و اون اینه که فردی که توانایی لذت بردن از زندگی به صورت عادی را نداره به این چیز ها چنگ میزنه تا خلا های زندگیش رو پر کنه و این خیلی بده( یکسری هم میگن نه من اوکی هستم و این مثال رو میزنند که: تصور کن در یک مسابقه دو شرکت کردی شما پا برهنه هم میتونی تو این مسابقه باشی و بدوی ولی با استفاده از کفش کتونی ادیداس مناسب خیلی بهتر ظاهر میشی این چیز ها هم همین نقش رو در شادی نشاط ادمی داره)

با همه این اوصاف اصلا در این پست به این چیز ها نمیخواهم بپردازم و بیشتر به تجربه شخصی خودم در این موارد میپردازم

 

 اگر من را ببشناسید احتمالا درجریان هستید که از هر نوع مشروبات الکلی هر نوع مخدر هر نوع سیگار پرهیز میکنم اما میخوام تجربه شخصیم رو از خوردن قهوه رو برایتان بگم.

بنده همانند بیشتر اقایون همسن و سال خودم و در کل بیشتر اواتار اقایون یه جورایی خیلی چیزا رو دست کم میگیرم (یکی از دلایل این که اقایون بیشتر در اثر حوادث و اتفاقات میمیرند از همین سرچشمه میگیره)  این خصوصیت در من هم هست مخصوصا در خوراکی ها که همیشه  افرادی که میگفتن فلان چیز رو بخوریم سردیمون گرمیمون میکنه فلان کار رو کنیم خوابمون میبره فلان چیز رو بخوریم این میشیم اون میشیم با لبخندی بدرقه میکردم و میگفتم شما بچه سوسولی بیش نیستید و مواظب باشید النگو هاتون نشکنه عزیزکانم دلبرکانم

اما با تجربه دیروز با قاطعیت میتونم بگم هیچ وقت این حرف رو نمیزنم.

برای من خیلی پیش میومد که در کافه های مختلف اسپرسو سفارش میدادم و بعد از خوردنش هیچ حس خاصی بهم دست نمیداد و فقط حس مالباختگی و این که یه چیز تلخ خوردم نصیبم میشد (و هر چقدر که دوستان میگفتن انرژی میده و ... من بهشون لبخند میزدم)

تا روز گذشته که وقتی ساعت 18 یک شات قهوه اسپرسو اسپشیال سفارش دادیم و همچون آب معدنی خوردم بدون هیچ حسی نسبت به اوم قهوه

به قهوه چی گفتم اقا این چیه ؟مگه نباید تاثیر داشته باشه! پس چرا نداره شما که میگی این همه قهوه داری و این حالت ها رو داره سنگین ترین قهوه ممکنه رو در سنگین ترین حالت بده
که ایشون فرمودند برو یه بیست دقیقه دیگه بیا بنده هم رفتم و یه بیست دقیقه دیگه اومدم دوستم نیز تعارف به خوردن دوباره قهوه کردم که ایشون جواب منفی داد


بعد از خوردن کم تر از 15 سی سی از اون قهوه و تا الان که 23 ساعت از اون زمان میگذره هنوز حالت طبیعی ندارم ساعت اول که با بالا رفتن سرعت کلمات ادا شده سنگینی در چشم ها تپش قلب درد در قفشه سینه لرزش دست بم شدن همه ی صدا ها مواجه شدم و تا الان نیز درد در قفسه سینه رو تجربه میکنم


و من الله توفیق



پینوشت: دوستان یه پیشنهاد خیلی خیلی مهم دارم بهتون نسبت به همه چیز و اون اینه که نرفتن به بیمارستان و مطب پزشک - نخوردن دارو - دندان پزشکی - ملاقات نکردن با مشاور و یا روانشناس - نرفتن به دندان پزشکی اول از همه به هیچ عنوان افتخار نیست این که دو هفته است سرماخوردید و سرفه سنگین یا سردرد دارید و به پزشک مراجعه نکردید این که مشکل روحی دارید (مشکل روحی دقیقا مثل مشکل بدنی است به جای سخت افزار نرم افزار درگیر هست همان طور که ممکنه تاندون پای شما کش بیاد یا سرمابخورید یا سردرد بگیرید به همون مقدار ممکنه افسرده بشید دو قطبی باشید پارنویا داشته باشید و ... و خب باید به صورت مشاوره و یا دارودرمانی خودتون رو معالجه کنید ) اگر از لحاظ هزینه ای بررسی کنید(شامل زمان که باید اختصاص بدید هزینه های مالی و ... ) این که هر چقدر دیر تر برید هزینه ی بیشتری رو باید بپردازید.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۷ ، ۱۶:۵۲
سید هاشم زرین کیا

همانا یکی از بهترین زمان ها برای سفر تعطیلات عید میباشد

(البته منظورم رفتن به شمال تو اون شلوغی ها و یا اصفهان و شیراز بسیار متراکم و یا مشهد که داره منفجر میشه نیست)

از مدت ها قبل سفر در تعطیلات عید در ذهنم بود.

در اوایل زمستان تصمیم به این داشتم که برای تعطیلات عید برم نپال نپال کشوری است که یه جورایی بهشت ماجراجویان جهان است  ولی به خاطر مشکلات شخصی از رفتن به این سفر صرف نظر کردم (ولی بدونید و اگاه باشید که من نپال رو خواهم رفت و البته هندوستان را نیز همین طور) واقعیت امر اینه که رفتن و دیدن هندوستان - چین و امریکا نیاز به یه برنامه چند هفته ای داره )(البته روسیه هم که خب جای خودش رو داره( البته به گمانم برای رفتن به این سفر ها بیست هزار دلاری نیاز داشته باشم فعلا که من بدو دلار بدو دلار بدو کاسبی بدو )



اوایل اسفند تصمیم به این گرفتم که برم جزایر جنوبی خلیج فارس و احتمالا یه اقامتی هم در هنگام داشته باشم ولی از اون جایی که مجموع کل سفرم باید کم تر از ۵ روز طول میکشید و از اطرفی دیگه فقط طول مسیر از لحاظ زمانی دو روز هست و البته از طرفی دیگه مسیر ترافیک داره و خب گرفتاری های خاص خودش به همین دلایل کنسل شد.

البته این که در اوایل سال مهمان داشتیم و خانواده هم گفتند خونه باش بی تاثیر نبود(به قول دوستم که برنامه های عید رو ازش پرسیدم گفت:ما کسانی که شمال زندگی میکنیم در ایام تعطیلات محکوم به میزبانی هستیم)

همیشه علاقه زیادی به سفر های غیر عادی غیر منتظره به مقاصد غیر منتظره تر و البته غیر عادی تر داشتم و دارم

یکی از دوستان قبل از عید برنامه ریخت که هاشم بریم الموت سال تحویل رو بالای قلعه حسن صباح باشیم (بیشتر بعد معنوی داشت تا مادی  منم گفتم اوکی بریم ولی باز هم به خاطر پاره ای از مشکلات ( به هم خوردن برنامه دوستم و... باز هم برنامه کنسل شد)


تا این که ساعت ۲۱ روز دوم فرودین در مراسم عید دیدنی یکی از دوستان که ساکن قزوین میباشد و تلفنی صحبت میکردیم گفت نمیای الموت؟منم گفتم میام الموت دارم راه میفتم هر چقدر تلاش کردیم همسفر همیشگیم سر وقت بتونه از شیراز برسه به قزوین متاسفانه نشد  (شش صبح روز جمعه سوم فروردین قزوین ا باشه و متاسفانه از حضور ایشان بی بهره شدیم) بعد از عید دیدنی همراه با خانواده رفتیم رستوران و اتفاقی یکی از دوستان رو دیدم و گفتم دارم میرم الموت میای؟ گفت چه زمانی ؟ گفتم همین الان بریم و همون لحظه حرکت کردیم به سوی الموت

اول از همه یه اطلاعات تاریخی و جغرافیایی در مورد الموت و قزوین ذکر کنم:


قزوین یکی از قدیمی ترین شهر های ایران هست شهر قزوین در اوایل دوران صفویه پایتخت ایران بود و الطبع اثار تاریخی زیادی در زمان قاجاریه و صفویه در این شهر وجود دارد(البته شهر قزوین یک از قطب های بزرگ صنعتی در حال حاضر ایران هست)  

اولین خیابون ایران به نام خیابون سپه بازار ها کاروان سرا ها و البته مسجاد بزرگ و خانه های بزرگ امارت چهل ستون(چهل ستون قزوین قدیمی تر از چهل ستون اصفهان هست و در حقیقت چهل ستون اصفهان رو از روی چهل ستون قزوین ساختند.

منطقه ی الموت منطقه ای کوهستانی در شمال شهر قزوین و در شمال استان قزوین قرار دارد و هم مرز با استان های شمالی است و در دامنه ی جنوبی کوه های البرز قرار دارد (دقیقا در ضلع جنوب کوه های سمت تنکابن و گیلان) و از لحاظ طبیعت شبیه به طبیعت منطقه لاریجان هست (البته به مراتب طبیعت و سرسبزی کم تری دارد) دره ها و دشت های بسیار فوق العاده یک دریاچه و چند ابشار زیبا و البته قلعه های تاریخی بسیار جالب و بیش از ۲۸۰ روستا در منطقه قرار داره. که هر کدوم زیبایی های مختص به خودش رو داره.

برای رفتن به الموت باید به سمت اتوبان قزوین رفته و وقتی به بریدگی الموت رسیدید به سمت شمال حرکت کنید (البته یک جاده ی خاکی کوهستانی از تنکابن به سمت جنوب الموت نیز وجود دارد که در تابستان و اواخر بهار باز میشود و قابلیت تردد دارد.(متاسفانه در حال حاضر در اوایل فروردین جاده زیر چندین متر برف دفن شده) سپس وارد منطقه ی الموت میشوید بعد از پیمایش ۹۵ کیلومتر جاده ی کوهستانی به دریاچه اوان میرسید و ۱۲۵ کیلومتر به کاخ قلعه ی حسن صباح خواهید رسید. 

اول از همه بگم پیشنهاد من اینه که به صورت دسته جمعی برید این منطقه و سعی کنید که با  تور یا فردی که منطقه رو بلده به سمت الموت برید چون الموت مناطق زیبا و تاریخی داره (البته اگه مثل من هستید و تصمیم به رفتن به الموت رو کم تر از چند ثانیه بگیرید و نیم ساعت بعد در جاده باشید به این نصیحت ها خیلی توجه نکنید)

بعد از رسیدن به قزوین و صرف یک چای و دیزی فوق العاده ساعت ۵:۲۰ صبحمون رو در قزوین اغاز کردیم و به سمت خط تاکسیرانی قزوین در میدان غریب کش رهسپار شدیم و به سمت الموت حرکت کردیم و منتظر ماشین شدیم تا به سمت منطقه حرکت کنیم تصمیم بر آن شد که ابتدا به قلعه بریم و در راه برگشت از دریاچه اوان دیدن کنیم.


 طی کردن جاده ای بسیار پر پیچ و خم بود و قلل و البته دره های بسیاری داشت بعد از دیدن مناظر بسیار زیبای منطقه به روستای گازرخان که کاخ قلعه حسن صباح اون جا قرار داره رسیدیم و بعد خرید بلیط ورودی وارد منطقه فلعه شدیم (اول از همه پیشنهاد میکنم اگه میرید دژ قلعه الموت حتما با راهنما برید (یک پیرمرد فرزانه ی کوچولو موچولو هم هست که خیلی مرد فرزانه ای هست و تجربه ی بسیار بالایی در مورد مناطق تاریخ اون منطقه داره) اول از همه این که دکتر چوبک (یک باستان شناس بزرگ که به صورت تخصصی در زمینه ی صباحیون کار میکردند) ثابت کردند که دژ قلعه الموت نقش دژ و قلعه نداشت بلکه کاخ حکومتی امامان صباحیون بودند( فرقه اسماعیلیه که حسن صباح در آن جا ساکن بودند البته در حال حاضر نیز اسماعیلیون امام زنده دارند کریم اقا خان) و قلعه الموت مرکز حکومتی و اقامتی اسماعیلیه بود و قابلیت جا دادن چندین هزار نفر را داشت البته همه ی افراد در این قلعه زندگی نمیکردند بلکه در کوه رو به رویی چندین هکتار زمین کشاورزی و خانه وجود داشت که اسماعیلیان در آن مکان زندگی میکردند و در صورت هجوم دشمن به کاخ قلعه مراجعه میکردند.

از لحاظ بررسی معماری کاخ قلعه الموت (مقاله ی موجود در ویکیپدیا را مطالعه کنید توضیحات خوبی را در این زمینه داده است )


ولی مکان بسیار جالبی بود هم از لحاظ منظره ای که نسبت به پیرامون داشت و چه خود بنا زیبایی بسیار فوق العاده ای داشت و حس بسیار خوبی به بازدید کننده میداد.(البته کم تر از سی درصد از بنا در بیرون از خاک هست و بیش از هفتاد درصد از بنا در زیر خاک دفن شده است ) 

جزییات بسیار زیادی در بنا وجود داشت و البته مکان قرارگیری هم مکانی بسیار عالی  است و از لحاظ سازه ای و معماری بسیار فوق العاده ای دارد.

(نقل معتبری از هلاکو خان است: جهان را از شرق به غرب پیمودم و نظاره کردم مکانی شبیه به این جا ندیدم )


نکات بسیار جالب کاخ قلعه الموت: سفال های بسیار جالب و رنگارنگ و البته بسیار خاص - اجر های بسیار زیبا- انطباق بسیار زیاد بنا با صخره ها - ساختار خود اتکا بودن بنا(از جمله آب انبار - مسجد و...) - ستون های سنگی بسیار عظیم - پلکان گرد - پل متحرک )

بعد از گشت و گذار در کاخ قلعه ی حسن صباح به سوی دریاچه ی اوان رفتیم دریاچه ی آب شیرینی که در کنار روستای اوان بود و چهره ی زیبایی به محیط اطراف خود میداد.
بعد از ترک منطقه ی الموت گشتی در اماکن تاریخی قزوین زدیم.

خیابان سپه (قدیمی ترین خیابان ایران) کاخ چهل ستون(که چهل ستون اصفهان از این بنا الهام گرفته شده است ) خانه حسینیه امینی ها ( که جناب اقای امینی بزرگ که یکی از تجار موفق دوران قاجاریه بودند منزل و حسینیه بزرگ و زیبایی را وقف عزاداری سید الشهدا کرند)


ولی بین جاهایی که در این سفر رفتم و کلا مناطق تاریخی که تا به حال رفتم کارا ترینشون سرای سعد السلطنه بود.

سعد السلطنه مجموعه ای از بازارچه ها مسجد کاروان سراهای قدیمی که به روز شده بودند و تبدیل به یه مال بزرگ شده بود و پر از رستوران کافه فروشگاه و ... بود.به شخصه جذابیت یه همچین مالی برای من بیشتر از مال هایی مثل ارگ و کوروش و پالادیوم و اکسین و خلیج فارس و... هست


۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۷ ، ۱۴:۴۰
سید هاشم زرین کیا

سال جدید شروع شده و داره روز هاش میگذره مهمونی ها و رفت و امد ها داره میاد و میره مهمونی های ناهار شام بعد از ظهر غذا خوردن و غذا خوردن و باز هم غذا خوردن و...

همون طور که قبلا گفته بودم وقتی که تو ایران یکی رو دوست دارند بیشتر غذا بهش میدن وقتی مهمونی کسی رو دعوت میکنند انواع اطعمه و اشربه و شیرنی و اجیل انواع خوراکی های دیگه رو میدن به مهمون و میزبان بیشتر و بیستر خسته میشه

به هر صورت امیدوارم به همه کسایی که در تعطیلات هستند و یا در تعطیلات نیستند سره کار هستند خوش بگذره بهشون و از هر روزی که میگذره خوش حال تر و خوش حال تر باشند روز های بهتر و بهتری رو در اینده داشته باشند و روزهای خوبی رو در پیش داشته باشند.


۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۷ ، ۱۵:۰۷
سید هاشم زرین کیا

معمولا هر سال شمسی که به پایان نزدیک میشه یه سری هدف گذاری میکنم برای سال آینده و بالطبع وقتی اون سال تموم شه هم بررسی میکنم سالی رو که گذشت و مطابقت میدم

بین هدف و نتیجه اول از همه یه بررسی میکنم سال نود و شش را که در روز 7/1/1396 نوشتم.



1 مطالعه روزانه (گمون نمیکنم در یک سال اخیر روزی بوده باشه که توش مطالعه کردن رو نزاشته باش)    پس تبریک میگم موفق شدم


2- تسلط بر زبان انگلیسی برای تافل (راستیتش چند سالیه که قصد دارم سطح زبانم رو بالا تر ببرم در حدی که هیچ مشکلی برای زبان نداشته باشم ولی یه جورایی حال و حوصله و پشت کار و وقتش رو ندارم شاید در 342 روز اخیر که از 7/1/1396 گذشته جمعا سی یا چهل روزش رو وقتی گذاشتم برای توسعه زبان انگلیسی ام که واقعا زمانی بسیار بسیار کم است و رشد چندانی نداشتم اما میتونم بگم اولین هدف سال 97 ام رو زبان گذاشتم که بتونم درصد قابل قبولی از سوالات زبان کنکور ارشد را پاسخ بدم)        پس متاسفانه تسلیت میگم به خودم و این که لعنت بهش

3- متمم امتیاز بالای 1000 (متاسفانه به یه مشکل خیلی بزرگی در متمم رو به رو شدم که سال های پیش همیشه از روی دادن آن میترسیدم و اون بی تفاوت شدن به متمم هست دلیلش هم احتمالا دور شدن از جو و ضربان متمم هست و الان کلا 354 امتیاز دارم )         پس متاسفانه تسلیت میگم به خودم ولی قصد دارم عید رو به صورت مجدانه متمم رو شروع کنم

4- درست کردن بوی عرق (یه مشکلی بود که چند سال اخیر باهاش درگیر بودم و این مشکل عبارت از این بود که وقتی عرق میکردم بوی عرق بسیار بدی ازم ساطع میشد که با رعایت رژیم غذایی دارو درمانی و این داستان ها به صورت کامل حل شد)       پس تبریک میگم به خودم


5- دوچرخه سواری و پیاده روی طولانی ( در سالی که داره به انتهاش نزدیک میشیم سعی کردم حداقل هفته ای سه مرتبه پیاده روی سبک و یک مرتبه پیاده روی سنگین رو تو برنامم بگنجونم مرسی از رسول علی معین عزیز و البته خودم که تونستم به این برسم      پس تبریک میگم به خودم

6- موزیک های عالی فیلم های عالی (میتونم بگم که تقریبا امسال هیچ فیلم سینمایی رو تماشا نکردم ولی موسیقی های قشنگی رو گوش کردم موسیقی های دلکشی رو درک کردم امسال باید بیشتر به موسیقی بپردازم و لذت ببرم احتمالا در دفتر کارم یه گجت صوتی میزارم و به صورت حرفی ای موسیقی میشنوم )

7- قوی کردن زرین سیستم(یه تلاش هایی برای این کار انجام دادم یه نتایجی هم در سالی که گذشت داشتم و کلا خوب بود ( به جز ماه بهمن که وحشتناک اوضاع بد بود و هم ضرر کردیم هم افت و هم خیلی چیز های بد خیلی خیلی خیلی بد ولی به غیر این ماه بقیه ماه ها قابل قبول بود) اما بذر هایی برای زرین سیستم کاشتیم که امیدوارم ساله دیگه با تلاش بیشتر تعهد بیشتر و همکاری و کمک های بیشتر توسعه ی بسیار بسیار بزرگی در زرین سیستم ایجاد کنیم

8- قوی کردن حجره(همون طور که میدونید دیگه حجره ای وجود نداره وجاش رو داده به دیمانسه دیمانسه هم که بهتر میدونید یه انقلابی است در تولید و شخصی سازی متاسفانه در سالی که گذشت همه ی مسولیت ها همه تلاش های انلاین و افلاین بر گردن امین کاکاوند عزیز بود و من و محمد زنگانه وقت خیلی خیلی خیلی کمی رو برای توسعه دیمانسه گذاشتیم (البته ناگفته نماند که محمد زنگانه هم تلاش خیلی خوبی داشت ولی این وسط من خیلی خیلی کم گذاشتم تو این کار و جمع وقتی که برای دیمانسه در سالی که گذشت گذاشتم کم تر از بیست ساعت کاری بود که به خاطر این کار خیلی ناراحتم و حس بدی دارم ) امیدوارم سال 97 وقت بیشتری برای توسعه دیمانسه بزاریم و همراهی با امین کاکاوند و محمد زنگانه یه سینرژی بالایی در ما ایجاد کنه

9- همکاری برای سایت شیمی(این ایده ای بسیار ابتر ابتدایی بسیار ضعیف همراه با گروهی افتضاح بود که ترجیح دادم توسعه ی در این زمینه ایجاد نکنم و بندازتمش کنار

10- فروش زمین سرخ رود (بنده زمین  ویلایی در زنگی کلا سفلی دارم به مساحت 200 متر در داخل شهرک نگین شمال شهرکی بسیار زیبا و بزرگ که مکانی قابل قبول است چند سال پیش برنامه داشتم که این زمین را مشارکتی و یا به صورت شخصی بسازم و به فروش برسانم ولی نظرم عوض شد و قصد فروش به صورت زمین رو دارم در یک سال اخیر کلا یه بار سر زدم به زمین که ببینم سره جاش هست یا نه و البته تقریبا هیچ مشاوره املاکی نرفتم که این زمین رو بفروشم ضمنا یک بار هم در دیوار و یک گروه تلگرامی تبلیغ فروش این زمین رو گذاشتم که متاسفانه افاقه ای نکرد دوستان اگه کسی یه زمین ویلایی قشنگ تو یه جای قشنگ و البته بسیار در دسترس نیاز داشت بگه بگه که من پولش رو بزنم به یه زخمی راستی اگه خواستید مشارکتی هم میسازیم :)

11- نان و اکوسیسیتم تهیه غذا ( این هم ایده بسیار جالبی بود که به گمونم در نیمه ی دوم سال کلید خورد و بیشتر جنبه ی کار افرینی اجتماعی داشت ولی متاسفانه کسی که میخواستم باهاش همکاری کنم یه جورایی جنم کارافرینی و... رو نداشت و زود عقب کشید به علاوه این که اون روحیه ای که من نیاز داشتم رو نداشت          پس این ایده فیل شد (راستی اگر کسی هست که ادم با سلیقه ای هست پر تلاشه و براش ممکنه که یه شب تا صبح بیدار بمونه و صبح بره جایی این ها رو تحویل بده با من تماس بگیره همه جوره باهاش همکاری میکنم:)

12- تسلط کلامی بالا (این هم یکی دیگه از اهداف بود که به گمونم در راهش قدم ورداشتم )

13-تسلط بر یه سری نرم افزار ( که تا حدودی جلو رفتم ولی باز هم باید تلاش باید کنم تا بتونم دسترسی های بالای نرم افزاری داشته باشم

این بود کارنامه سال 1396




پینوشت:در اینده ی خیلی نزدیک برنامه سال 1397 رو هم مینویسم سالی که در اون وارده نیمه ی دوم دهه سوم زندگیم میشم.


1- هر روز نوشتن
2- توسعه فروش زرین سیستم چه پروژه ای چه فروش عمده ی قطعات (ویدیو ساختن فروشگاه اینترنتی تولید محتوی غنی و ...)
3- کمک به ایجاد دومان و در وحله اول ساختار پیدا کردن ورسک

4- ایجاد استارتاپ کردن دیمانسه 

5- تعیین تکلیف زمین سرخ رود

6- بالا بردن سطح زبان حداقل برای کنکور ارشد
7- قبول شدن کنکور ارشد (البته دانشگاه منطقی که خودتون میدونید دانشگاه منطقی یعنی چی کلاس نرم یا اگه میرم جمعه باشه یا روز هایی که به کار و کاسبی لطمه نزنه ضمن این  که استایل خوبی داشته باشه و البته کمک بتونه بکنه که اگه در صورتی که بخوام پی اچ دی در خارج از کشور بخونم کمکم کنه)
8- هر روز کتاب خوندن
9- دماوند(که در مرداد سعی میکنم حتما صعودی داشته باشم)
10- مطالعه ادبیات کلاسیک
11- تغذیه سالم تر
12- پیاده روی منظم
13- ایجاد و داخل شدن در یه رابطه جدی :)
14- متمم مطالعه منظم اجباری
15- تسلط بر نرم افزار ها و مهارت های کاری زرین سیستم 

16- محدود کردن شبکه های اجتماعی مثل تلگرام و البته اینستاگرام (

۱۷- ده درصد از درآمدم رو میدم برای جمعیت امام علی

۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۶ ، ۱۳:۴۸
سید هاشم زرین کیا

همان طور که سبک های مختلف زندگی وجود داره (البته مرگ) سبک های مختلف سفر کردن هم وجود داره

اگر از این بگذریم که بله ما زندگی رو سفر میکنیم همین که در دنیا گذران عمر میکنیم خودش یه سفره و اگه زندگی رو زندگی کنیم این یه سفر است اگر از سفر های کاری درمانی و اجباری (بعضی سفر ها اجباری است ) بگذریم به نظرم دو نوع اصلی سفر داریم.

سفر بی بازگشت و بی برنامه
سفر برنامه ریزی شده

سفر بی بازگشت از اون سفر هایی است که نه مقصدش مشخصه نه زمانش و نه مکانش نه روشش هیچ چیزیش مشخص نیست هم چون یک ROLING STONE که نمیدونه داره کجا میره سرنوشتش چیه و چی خواهد شد و تا کی میره و معلق است در همه جا ادامه داره(بازی تا زمانی ادامه داره که ادامه داره)

دسته ای دیگر از  سفر ها هم هست که برنامه ریزی شده است (این که حدودا چه جوری میرن حدودا کی بر میگردن و حدودا کجا ها میرن هم قبوله)

چند مدل اصلی متداول سفر در ایران:

این که بریم تور سه شب و پنج روز همراه با ناهار و صبحانه در استانبول

 یا بریم تور یک هفتگی انتالیا فول آل که همه چی هست.

یا نه قربون وطن خودمون بریم شمال هیچ جا مثل مملکت خودمون نمیشه عشق کرد.

یا نه بریم پابوس اقا امام رضا یا سه شنبه شب جمکران باشیم اقا رو ببینیم. 

یا بریم جمع کنیم با بچه ها بریم پاتایا از مناظر طبیعی استفاده ببریم

(البته همه اینایی که گفتم سفر های کم تر از هفت روز است که معمولا خیلی در دسترس تر از سفر به چین یا اروپا هست که یه مقداری رفتن به اون جا هم مشکلات ویزایی داره هم یه مقدار بیشتر طول میکشه و البته هزینه های زیادی نیز داره)

در مورد تجربه ی شخصی و لذت شخصی که در سفر میبرم باید این واقعیت رو بگم که رفتن به سفر های هتل گردی و استراحت کردن و یا مثلا دیدن جا های خاصی و خرید کردن های خاص برام جذابیتی نداره  

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۶ ، ۱۷:۲۳
سید هاشم زرین کیا


همان طور که  قبلا گفته بودم من دوره ی مهندسی صنایع رو در دانشگاه شمال گذروندم (البته همانطور که میدونید بنده علاقه ای به دانشگاه ها ندارم در حقیقت میتونم بگم که به نظر من جایی که بری بیای یه سری جزوات رو بخونی مجبور باشی که در کلاس هایی که صندلی چوبی دارند بشینی و عرایض استاد رو بشنوی و یه چیزایی بنویسی یه شوخی کنی یه دوری بزنی و در نهایت بعد چند وقت همین جوری رفتن و اومدن یه رسیدی(همون مدرک) رو بگیری که بله بنده چهارسال پنج سال - هشت سال - ده سال این کار رو کردم یه جورایی حماقت هست و تمام حالا خنده دار اینه که انتظار داریم بعد این دوره شاغل شیم و به پاس این رسید بهمون پول هم بدن (در مورد دانشگاه مزایا و معایبش سخن زیاده ولی الان مورد بحث من لزوم دانشگاه رفتن نیست)



دانشگاه شمال ایده ای که موجب شکل گیری و ادامه اش شد شبیه به بقیه دانشگاه های ایران نبود دلیلش هم مشخصه چون دولتی نیست همان طور که میدونید دانشگاه ها رو دولتی میکنن که وزارت علوم یه خلوت گاهی داشته باشه (البته غرض های سیاسی اش رو بررسی نمیکنم اصلا به من چه که دانشگاه ازاد رو رییش رو دولت مشخص میکنه و یا به من چه که جنبش های دانشجویی داریم یا بلاشک به من ربط نداره که چرا روسای دانشگاه های دولتی ما انتصابی هستند و... والله ) ولی همان طور که میدونید هر جایی که دولت به صورت مستقیم دخالت کنه اوضاع خراب خواهد شد ولی از اون جایی که دانشگاه شمال دانشگاه هیات امنایی هست و خصوصی(البته به نظر من این که جایی یک مالکیت مطلق داشته باشه و به صورت مدیر عاملی اداره شه موجب میشه سریع تر اون مرکز رشد کنه ولی خب از اون جایی که هییت مدیره این دانشگاه آدم های بزرگی هستند در نتیجه موجب تعالی سازمان شده است)

با این مقدمه کوتاه میرسیم به دانشگاه شمال حسی که من به دانشگاه شمال داشتم حسی بسیار مثبت بود مجموعه ی با رفاه بسیار بالا کارکنان و اساتید خوب محیطی بسیار دلپذیر با امکانات بسیار زیاد از جمله:
چندین کافی شاپ_رستوران_فست فود_ نان داغ کباب داغ_هایپر مارکت_سالن بیلیارد _سالن گیم نت_ابمیوه فروشی_بستنی فروشی_ایتخر فوق العاده _زمین چمن_بدن سازی و... قلیون سرا(البته این قلیون سرا به خاطر منع قلیون در دانشگاه در رو به روی درب پشتی دانشگاه واقع شده یه جورایی شبیه فیلم دار و دسته نیویورکی که مسابقه مشت زنی غیر مجاز رو در بندر گاه و روی یک تخته ی ایستاده با فاصله ده سانت نسبت به خاک نیویورک برگزار میکردند(راستی امکانات کارگاهی و ازمایشگاهی خوبی هم داره ولی دیگه اولیت بررسی من نبوده )


با این مقدمه طولانی ک به تشریح دانشگاه شمال پرداختم دانشگاه شمال دانشگاهیی با معماری فوق العاده در طبیعتی بسیار زیبا(در داخل جنگل) واقع شده است.

یاده حرفی از دکتر شیری روانشناس افتادم که برای یک سخنرانی به دانشگاه شمال امده بودند(در استادسرا اقامت داشتند) در خلال صحبت هاشون چیز جالبی گفتند:
من صبح با صدای بلبل از خواب بلند شدم اومدم بیرون (محوطه دانشگاه)در مکانی که درخت های خیلی بلند و کل کاری فوق العاده ای داشت دختر و پسر های زیبارو  لبخند زنان  راه میرند دختر هایی که گل روی مو هاشون گذاشتن و اگه دانشگاه شمال دانشگاه هست اون طویله ای که ما تو دانشگاه پزشکی تهران و دانشگاه اکسفورد(انگلستان)توش بودیم چی بود!

همان طور که قبلا گفته بودم من هیچ وقت یک دانشجوی واقعی در دانشگاه شمال نبودم نه با استاندرد های وزارت علوم و نه با استاندارد های عرف دانشگاه شمال در حقیقت بنده بیشتر در گیر مطالعات خودم و درگیری های کاری و تحقیقاتی خودم بودم و تقریبا نه در کلاس ها شرکت میکردم نه در برنامه هایی که بچه ها میگذاشتند تقریبا اطلاعی از برنامه های دانشگاهی و البته دور همی ها رو نداشتم و مشغول به فعالیت های خارج از دانشگاه خودم بودم(به عبارتی خیلی از همکلاسی های خودم رو هم نمیشناختم و در کل شاید با دو سه نفر آن هم زمان بسیار محدودی وقت گذراندم)

در هفته ی گذشته به خاطر پروژه ای مربوط به زرین سیستم در دانشگاه شمال حضور پیدا کرده بودم

در حال حاضر که من دانشجوی این دانشگاه نیستم و یک فردی بیرون ام و ناظر بر دانشگاه شمال

به صورت کاملا اتفاقی با کانالی در تلگرام مواجه شدم به نام کراش یاب شمال با ۱۹۰۰ نفر عضو(دانشگاه شمال کم تر از شش هزار دانشجو دارد)
ساز و کار این کانال بدین صورت است که اگر فردی به فرد دیگری کراش پیدا کند(اگه شما هم مثل من معنی کراش رو نمیدونستید و براتون سوال پیش اومده که کراش چیه؟ و تنها ایده ای که در مورد کراش دارید همان کراش بازی پلی استیشن هست میتونم بهتون بگم کراش به معنی اینه که کسی رو دوست دارید و بهش نگفتید به این میگن کراش)


عملکرد این کانال به این صورته که در صورتی که از کسی خوشتون اومد و براتون جذاب بود و یا عاشقش شدید به عبارت دیگه  اون فرد برای شما با افراد دیگه تفاوت داشت.
مشخصات فرد مورد نظر رو میزارید و فرد مورد کراش دیده این رو در کانال میبینه(این جوری فقط خود فرد کراش دهنده و کراش گیرنده  متوجه میشه کی کی رو میگه و دو ور رابطه با استفاده از یه ربات تلگرامی هم رو پیدا میکنند و تمام






پینوشت: در ادامه به بررسی این موضوع میپردازم که دلایل شکل گیری و احساس نیاز به همچین ابزار هایی چه چیزی میباشد (احتمالا میگید هاشم چی میگی تو ؟!؟! دلیلش مشخصه عرضه و تقاضایی به قدمت تاریخ شکل گیری موجودات زنده ولی بحث من این نیست من میخوام شکل گیری و ساختار مندی عمق گیری و حجم روابط بر مبنای دنیا مجازی(البته همیشه با لفظ دنیای مجازی مشکل دارم این چیزی که باهاش مواجهیم دنیایی کامل واقعی هست ) و میتونیم بگیم دنیای آنلاین

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۶ ، ۱۰:۰۵
سید هاشم زرین کیا

در حال حاضر در اسفند سال 1396 هستیم به معنی واقعی کلمه شاهد این هستم که عمر چقدر زود میگذره اسفند 1395 رو خوب یادمه انگار دیروز بود(البته اسفند 94-93- و... رو هم خوب یادمه الزایمر ندارم) نمیدونم این مشکل منه و فقط من باهاش درگیرم یا کس دیگه ای هم این مریضی رو داره

قاعدتا در زمانی که نزدیک میشیم به تعطیلات و عید نوروز افراد باید خوش حال باشند: خرید عید - مرتب کردن و درست کردن خونه و اماده کردن برای مهمان - خرید وسایل عید آجیل و شیرینی و سفره هفت سین و غذا ها و تعطیلات (در مدارس از دهه اخر اسفند تا 13 فروردین و در ادارات هم تعطیلات تا 5 فروردین ولی خب بهتر میدونید تا 13 ام تقریبا همه چی تق و لقه اصطلاحا ) و رفت و آمد ها و ...

ولی میخوام این جا یه رازی رو بگم من تقریبا از عید نوروز متنفر هستم هیچ حس خوبی به من نمیده و خوش حال نمیشم هیچی ناراحت هم میشم.

شاید بهم بگید: اه چه ادم بی ذوقی تو دل نداری هوا خوب میشه میرن میان ادما و....


اما من هم دلیل های خودم رو دارم که به اختصار فهرست میکنمشون:

1- اصولا هر رویدادی که مبنای تقویمی داشته باشه رو من باهاش مشکل دارم یعنی چی روز پدر روز مهندس روز تولد سالگرد ازدواج و سالگرد شهادت فوت و ... (هر روز میتونه روز تولد روز پدر روز دوست روز عشق ورزی باشه چرا باید ما خودمون رو محدود کنیم مجبور کنیم به خاطر یه زمان مشخص! چون همه مردم یه کاری میکنن و همه تاریخ میکردن ما هم بکنیم خب این چه ربطی به ما داره (البته اگه در مورد تاری شکل گیری تمدن ها بخونید میبیند مبنای این ها چقدر مسخرست)


2- قوانین مسخره در نوروز این که باید حتما تو یه فرصت محدودی مثلا ده اسفند تا 25 اسفند باید همه ی منزل رو مرتب کنی خیلی چیزا رو تعویض کنی(البته اگه پول داشته باشی لازم به ذکر هست که پول هم نداشته باشی باز هم خیلی وقتا فشار میاد که شده قرض بگیری و این کار رو بکنی) البته شیرنی پزی و خونه تکونی از سخت ترین قسمت های این مارتون نفس گیره این که باید بری دور یه سفره مسخره بشینی تلوریون ببینی بعد تازه باید منتظر باشی که بری خونه های دوستان و اشنایان کسایی که گاها دوستشون نداری هیچی تنفر هم داری ازشون ولی باید بری یه پنج دقیقه حرف ها خاطرات و ... مسخره رو بگی( این که یکی رو دوست داری خودت هر وقت تونستی تو برنامه هات میزاری که ببینیش و این که وقت نداری هم بهونه نیست در حقیقت ما چیزی به نام وقت نداشتن نداریم ترجیح ندادنه ) که این کار شبیه اینه که به زور باید بری صفحه ی اینستاگرام فردی رو ببینی لایک کنی و کامنت بزاری و سریع هم محل رو ترک کنی


3- خرید شب عید شلوغی ها بالا بردن عجیب غریب قیمت پوشاک خوراکی ها و... و این که باید این چیز ها رو بخرو و اون کار ها رو بکنی و الی وجه خوبی نداره هیچ وقت درک نکردم.


4- برنامه ی خاصی نداشتن برای این تعطیلات سفر داخلی در این ایام که واقعا وحشتناکه ای عزیزانی که میخواید بیاید مازندارن و یا مشهد و یا اصفهان عزیزان اگه شلوغی رو دوست دارید اگه عاشق ترافیک هستید اگه دوست دارید چیزی که ارزشش x تومان هست رو ده x بخرید باشه برید. سفر خارجی هم که با این ارزش افتضاح دلار و البته بالا رفتن انقدر عجیب پرواز های برون مرزی دیگه خیلی توجیه نداره (بنده امسال قصد داشتم که به نپال سفر کنم ولی وقتی هزینه ی بلیط رو دیدم و با کاسبی که دارم مقایسه کردم مردد شدم بعد هم که وقتی با ضرر مالی مواجه شدم دیگه حتی بهش فکر نکردم و اینگونه سفر به نپال در عید پر پر شد.


5- اون ولوله الکی قبل از عید و اون سکون وحشتانک بعد از عید در کسب و کار ها



اما با همه این حرفا اگه یه چیز هر بهونه ای موجب شه که افراد خوش حال شن لذت بیشتری از زندگی ببرن بیشتر دلشون شاد باشه اون چیز خیلی خوبه عید نوروز برای خیلی از افراد نقش همین چیزه خوب رو داره من صمیمانه این چیز رو پیشاپی بهت تبریک میگم و امیدوارم خوب و خوش خوش حال باشید :)


۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۶ ، ۱۲:۳۶
سید هاشم زرین کیا

داشتن خودرو شخصی یکی از چیز هایی است که خیلی ها نیازش رو در زندگی احساس میکنند.

یه زمانی در خیلی از جاهای دنیا و البته ایران داشتن خودروی شخصی رویاگونه بود .

در قبل از انقلاب تعداد کل خودرو ها به ۱ میلیون عدد میرسید در صورتی که در حال حاضر تعداد خودرو های داخل کشور از مرز بیست میلیون عدد گذشته است.

(البته با این روند بالا رفتن قیمت خودرو خودروی شخصی داشتن به سمت رویا بودن میرود)



تاریخ خودرو و خودرو سازی در ایران داستانی است طولانی که از دوران قاجاریه شروع شد و تا به امروز ادامه داره



اواسط دهه سی هجری شمسی 


 داشتن خودروی شخصی به غیر از حمل و نقل اهداف دیگه به شرح زیر دارد:



1- نشان دادن طبقه اقتصادی اجتماعی فرد

  بلاشک برداشت اولیه و رفتار افراد از دیدن فردی که از مرسدس اس کلاس اتاق جدید پیاده میشه با کسی که پیکان رنگ و رو رفته داره فرق داره همان طور که صور ظاهری افراد در ارتباطاتشون تاثیر گذاره (یه جورایی خودرو هم جزء صور ظاهری است)یکی از المان های طبقه ی اقتصادی اجتماعی افراد خودرو است اگر از این نکته که ایمنی و رفاه خودرو های لوکس بالاتر از خودرو های عادی است بگذریم این نکته که با اس کلاس و هم با پراید از جایی به جایی میشه منتقل شد (البته الان در ذهنتون این رو نگذرونید که اره ادم با خر هم میتونه جا به جا شه هاشم چی میگی!؟!؟ اره عزیزم با خر هم میشه جا به جا شد ولی سرعت خودرو بالاتر است و رفاه بیشتری داره)

یاده مثالی از جان کری(در کتاب دبی سریع ترین شهر دنیا) افتادم که میگفت:

در دبی طبقه ی افراد با خودروش مشخص میشه 



یاده پند محمد جابریان غول صنعت فولاد افتادم که میگفت: وقتی میخواید تازه وارد کسب و کار شوید و بیزینسی رو شروع کنید حتما برید یه خودرو خوب بخرید این جوری طرف رابطه شما (مشتری و یا همکار تجاری) در ذهنش میاد که این یا خیلی پولداره یا بچه پولداره که این برای شما و بیزینستون اعتبار ایجاد میکنه




2- جنبه ی تفریحی داشتن خودرو

خیلی از افراد خودرو برایشان جنبه ی تفریحی داره افرودر ها (کسانی که با ماشین هاشون به خارج از جاده میزنند و معمولا طبیعت گرد هم به حساب میان ) ریس باز ها (این ماشین های کف خواب و که تیونیگ های عجیب غریب دارتد)‌ کلاسیک سوار ها ( به معنی واقعی کلمه ماشین کلاسیک نه ماشین قدیمی )

البته در مواقع بسیاری پیش میاد که افراد به این دلیل یک خوردو تفریحی خاص میخرند چون فرهنگ اون ها رو دوست دارند و علاقه دارند در اون خرده فرهنگ قرار گیرند.


نمونه ای از خودرو های افرود


نمونه ای از خودرو های کف خواب



3- بعضی اوقات یک سری از خودرو ها تبدیل به فرهنگ میشود.

مانند: تویوتا در بین کرد ها و بلوچ ها - وانت نیسان ابی - هارلی سوار ها (میگی هارلی خودرو نیست بلکه موتور سیکلت است اما به نظر من موتورسیکلتی که 2100 سی سی حجم موتورش باشه خودرو به حساب میاد) - بنز جی کلاس در دبی و....

شاید بگید نیسان آبی خودرو کار هست که اگر همچین فکری دارید اشتباه میکنید خیلی ها از این طیف هستن که دو تا نیسان دارند.

نیسان آبی زیرپایی (به عنوان خودروی سواری و استفاده شخصی) و نیسان آبی کار



مرسدس جی کلاس خودرویی است که پیروان شیخ محمد حاکم دبی از آن استفاده میکنند.


4-بعضی اوقات با استفاده از خودرویی خاص میخواهند برند ایجاد کنند

(مثلا کره ای ها ماشین کره ای سوار میشند و یا ژاپنی ها ماشین ژاپنی و روس ها ماشین روسی(البته این ایده ایده ای کمونیستی هست به نظرم) یا این که زمام داران یک مملکت یا ثروتمند ها برای این که خودشون رو از مردم نشان دهند (در حقیقت خاکی باشند) از این خوردو ها استفاده میکنند. البته معمولا وقتی به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند.

در کنار مردم پراید سواری و پژو سواری میکنند و در خفا سوار فراری و رویس میشوند( یا فرزندانشان مجبورند که پورشه و سوپر کار سوار شوند) و این گونه یه جورایی همراه با مردم بودن رو نشان بدهند.


(خاطره شخصی: احتمالا اقای عباس جدیدی کشتی گیر و عضو سابق شورای شهر تهران رو میشناسید ایشون در همسایگی ما مالکیت یک مجتمع تجاری ورزشی را دارند و بالطبع بنده هر روز ایشان را زیارت میکنم قبل از این که ایشان عضو شورای شهر بشوند به گمونم سال نود عباس اقای داستان ما یک عدد بی ام و X3  و یک عدد بی ام و 530 داشتند. به محض این که به عضویت شواری شهر درآمدند خودروی ایشان به پژو 405 تبدیل شد )




با این مقدمه ی نسبتا طولانی میریم سراغ بررسی مالکیت خودروی شخصی (به شخصه اعتقاد دارم که ادم باید منطقی تصمیم بگیره)


در ابتدا به بررسی هزینه های مالکیت خودروی شخصی میپردازیم :


 در این پست من خودرو پژو ۲۰۶ را در نظر گرفتم خودرویی بسیار متداول برای اقشار مختلف جامعه (آبرومند) درسته اندازه کوچکی داره ولی یه جورایی یکی از رند ترین خودرو های بازار داخل ایران میباشد)

1- هزینه ی خرید خودرو (بستگی به این داره که چه خودرویی دارید میتونه پژو اردی مدل ۸۰ با قیمت شش میلیون باشه یا مازراتی گیبلی با قیمت دو نیم میلیارد تومان )

این دیگه بستگی به خودتون داره که چه ماشینی دوست دارید نیاز دارید و  البته توان خریدش رو دارید.


۲- هزینه ی افت قیمت خودرو این که یک خودروی صفر بخرید و یا با چند سال کارکرد و بعد بخواهید همان خودرو را بعد از گذشت زمانی بفروشید قاعدتا با افت قیمت رو به رو خواهید شد (البته این که الان نوسان قیمت خودرو را شاهد هستیم و قیمت خوردو زیاد میشه دلیلش (پایین امدن ارزش پولمون هست) که این افت قیمت خودرو معمولا چند درصد از قیمت خودرو هست که هر سال کم تر و کم تر میشه از ۱۵ درصد در سال اول به ۸ درصد ۷ درصد و  کم تر و کم تر در سال های بعد (البته کاملا به نوع خودرو و سلامت خودرو مورد نظر هم داره بستگی داره )


پژو ۲۰۶ تیپ دو صفر کیلومتر    قیمت ۳۴۹۰۰۰۰۰ تومان       پزو ۲۰۶ تیپ دو سال ۹۳       قیمت ۲۷۵۰۰۰۰۰ تومان

پژو ۲۰۶ تیپ دو سال ۹۵        قیمت ۳۰۸۰۰۰۰۰ تومان        پژو ۲۰۶ تیپ دو سال ۹۲      قیمت  ۲۷۲۵۰۰۰۰ تومان

پژو ۲۰۶ تیپ دو سال ۹۴        قیمت ۲۸۳۰۰۰۰۰ تومان  


 بررسی من بر مبنای کارکرد سالی بیست هزار کیلومتر است.


۳- هزینه خواب پول ( البته درسته که سود بانکی در ایران سالی ۲۰ درصد است ولی سود بازاری پول ماهیانه ۳ الی ۴ درصد هست  که وقتی ماشین خریداری میشه قاعدتا این پول از جنبه ی سرمایه گذاری قضیه خارج میشه در حقیقت نزدیک به سالی چهل درصد )

 


پژو ۲۰۶ تیپ دو صفر کیلومتر    قیمت ۱۴۸۰۰۰۰۰تومان       پزو ۲۰۶ تیپ دو سال ۹۳       قیمت ۱۰۰۰۰۰۰۰ تومان

پژو ۲۰۶ تیپ دو سال ۹۵        قیمت ۱۲۰۰۰۰۰۰ تومان        پژو ۲۰۶ تیپ دو سال ۹۲      قیمت  ۹۸۰۰۰۰۰ تومان

پژو ۲۰۶ تیپ دو سال ۹۴        قیمت  ۱۱۰۰۰۰۰۰تومان


۴- هزینه های احتمالی تصادف های رانندگی (از آن جا که مدیریت ریسک بسیار مهم هست و تصادف هم ممکن است که پیش بیاد خب طبیعی است ) و دو تا هزینه ی اصلی هست که میتواند هزینه های تصادفات که موجب ضرب و جراحت و یا مرگ فردی شود را پوشش بده بیمه شخص ثالث و بیمه ای هم که هزینه های تصادف ماشین را شامل میشه بیمه بدنه هست با این پوشش خسارات ناشی از سرقت اتش سوزی و یا صدمه به ماشین را شامل میشه


پژو ۲۰۶ تیپ دو صفر کیلومتر    قیمت بیمه بدنه ۸۵۰۰۰۰ تومان    قیمت بیمه شخص ثالث ۱۴۵۰۰۰۰ تومان


۵- هزینه ی روغن - فیلتر - تجهیزات مصرفی از جمله لاستیک  و ...... برای هر سال (به ازای کارکرد بیست هزار کیلومتر در سال)

۳۵۰۰۰۰ تومان روغن - ۲۵۰۰۰۰تومان لاستیک - شمع و لنت تسمه تایم  سالی ۱۵۰۰۰۰ تومان - تعمیرات دوره ای ۲۰۰۰۰۰ تومان در کل ۹۵۰۰۰۰ تومان به علاوه بیش ۱۵ ساعت وقت مفید فرد (چون شبونه که نمیشه اینا رو انجام داد) البته هزینه های یه خودروی استاندارد هست به فرض این که خودرو تولیدی ساخت داخل هیچ مشکلی نداشته باشه دود نکنه بی خود اتیش نگیره تجهیزاتش کار نکنه و.... ( این اتفاق خیلی بعیده در حقیقت یه اتفاقه که یه خودرو ایرانی براش اتفاقی نیفته ) 


۶-  هزینه ی سوخت که معمولا ماشین های داخل ایران بنزین سوز هستند(حالا نمیخواد بگی اقا ما ماشینمون گازی هست دمت گرم ماشینت گازیه من دارم ۲۰۶ رو ببرسی میکنم عزیز جان) و در نظر گرفتن مصرف ۹ لیتر به ازای هر صد کیلومتر

۱۸۰۰ لیتر بنزین معمولی که هزینه ای معادل  ۱۸۰۰۰۰۰ تومان را در یک سال خواهد شد. و البته بیش از ده ها ساعت هزینه ی سوخت گیری 


۷- نیاز به پارکینگ خودرو و یا خرید طرح ترافیک و یا در نظر گرفتن پارکینگ برای اپارتمان (که به گمونم بیست میلیون تمام شه که البته این بیست میلیون مالکیت هست اما خب سود خواب پول را هم باید در نظر گرفت ) و الی باید سالی بیش از ۷۰۰۰۰۰ تومان برای پارکینگ گذاشت کنار ولی من این هزینه رو ۳۰۰۰۰۰ تومان در نظر مگیریم(میدونم که خیلی خیلی کمه ولی خب حداقل رو گفتم)


۸ - کارواش به ازای هر هفته یک بار شستن خودرو و هر کارواش دوازده هزار تومان در نهایت هزینه ای ۶۰۰۰۰۰ تومان پرداخت شود ( در محاسبه نظم رفتن به کارواش رو در نظر نگرفتم )  حداقل ۳۰ ساعت از وقت مفید مالک خودرو تلف خواهد شد.


۹- جریمه ی راهنمایی رانندگی این که میفرمایید من اصلا جریمه نمیشم اصلا ربطی به موضوع نداره چون جریمه شدن ربطی به راننده نداره بلکه ربط مستقیم به راهنماییی رانندگی داره (تعداد خودرو های موجود در کشور که مالکیتی دارند که ممکن الجریمه باشند ۱۹ میلیون عدد در نظر مگیریم (ایا خودرو سپاه و یا پلیس جریمه میشه) و از آن جا که پیشبینی در امد زایی راهنمایی رانندگی از بابت جریمه در سال ۹۷ چهار هزار میلیارد تومان است (یه محاسبه این که چقدر احتمال داره شما جریمه شید - مصرف روزانه ی بنزین در داخل کشور ۸۸۰۰۰۰۰۰ لیتر که در نظر مگیریم ۸۰۰۰۰۰۰۰ لیتر را مردم با خودرو هاشون مصرف میکنند(هشت میلیون لیتر مصرف خودرو هایی است که جریمه نمیشند هیچ وقت ) ۸۰۰۰۰۰۰۰ / ۱۰ =۸۰۰۰۰۰۰ - ۸۰۰۰۰۰۰*۱۰۰ = ۸۰۰۰۰۰۰۰۰ کیلومتر در روز مسافت طی شده ی خودرو های داخل ایران (خودرو هایی که جریمه میتونند بشوند) البته نمیدونم هر جور محاسبه میکنم اعداد جور در نمیاند ولی ممکن نیست کسی در سال یه جریمه رو نشه (ولی من جریمه رانندگی رو در نظر نمیگیرم 


۸۰۰۰۰۰۰۰۰/ ۱۹۰۰۰۰۰۰ = ۴۲.۱۰  کیلومتر متوسط پیمایش در روز  هر خودرو در داخل ایران 


نتیجه گیری هزینه و زمانی خودرو شخصی(پژو ۲۰۶ ) ۲۶۲۰۰۰۰۰ تومان زمان و حداقل ۶۶ ساعت وقت مالک خودرو (۶۶*۳۰۰۰۰ تومان(در صورتی که ساعت مفید فرد مورد نظر ۳۰۰۰۰ تومان ارزش داشته باشه (البته ساعت حداقل حقوق ۶۰۰۰ تومان - ۶۶*۶۰۰۰ = ۴۴۰۰۰۰ تومان)


که در نهایت بیست و هفت میلیون تومان هزینه ی داشتن خودرو شخصی است در سال که البته باید سی و چهار میلیون پول هم در اول داشت


۲۷۰۰۰۰۰۰/ ۱۵۳۶۰= ۱۷۵۷ به ازای هر کیلومتر پیمایش با خودرو شخصی ۱۷۵۷ تومان هزینه ایجاد میکنه برای مالک خودرو پژو ۲۰۶


مزایای داشتن خودروی شخصی


مزیت های داشتن خودروی شخصی بسیار زیاده از داشتن حریم شخصی تا این که نمیشه که با زن و بچه ماشین کرایه کرد و یا حتی  اصلا فرد دوست داره که خودرو شخصی داشته باشه احتمالا دوست داشتن از مهم ترین نکات اصلی انتخاب است این که دوست داری یه کار کنی یا این که همه دارند تو هم میخوای داشته باشی و یا این که اصلا این جوری راحت تری و دوست داری که خودرو شخصی داشته باشی 

گاها هم بعضی از افراد به علت موقعیت مکانی که دارند و مسافت های طولانی که باید در روز پیمایش کنند و یا نبود حمل و نقل عمومی به داشتن خودرو شخصی روی میاورند.

دلیلی داشتن خودرو شخصی برای بعضی از افراد هم نشان دادن طبقه اجتماعی شان هست
بعضی هم که خب دوست دارند اصطلاحا ماشین باز هستند و خودرو شخصی شان رو یک جسم نمیبنیند بلکه جنبه وابستگی روانی  به خودرو داردند و عاشقش هستند(اگر جزو این دسته از افراد هستید امیدوارم خدا صبر بالایی بهتون اطاعت کنه ایران به معنی واقعی کلمه جهنم ماشین باز هاست)




پینوشت:(در تاریخ4/7/1397 نوشته شده است وقتی دلار 17300 معامله میشد)


شاید شما الان بفرمایید که ضحی خیال خام هاشم الان 206 شده 70 تومان همه ماشین ها سه برابر چهار برایر شدند برادرررررررررررر این تزت تو ایران جواب نمیده(یه خنده ریز هم بکنید)


لازم به ذکر است همان طور که میدونید قیمت ماشین شما بالا یا پایین نشده بلکه ارزش پول ملی کم شده و قاعدتا اقلام بالا رفت باز هم بگم که در هر شرایطی بازز هم شما ضرر کردید.


چک تغییرات قیمت ها


چند مثال شخصی:

 

پراید وانت سفید رنگ رو من در سال 1396 به قیمت 16500000 خریداری کردم

نیسان رونیز نقره ای رنگ رو به قیمت 21500000 در سال 1387 خریداری کردیم

نیسان مورانو اجری رنگ را در سال 1390 به قیمت 105000000 خریداری کردیم


به ترتیب از لحاظ قیمت سکه طلا در زمان خرید (همیشه تاریخ پشتوانه پول طلا بود)

پراید :هر سکه طلا در آن تاریخ 1200000تومان میشود 13/75 سکه طلا

رونیز: هر سکه طلا در آن تاریخ 270000 تومان میشود 79/6296 سکه طلا

مورانو: هر سکه طلا در آن تاریخ 799000 تومان میشود 131/414267834 سکه طلا



به عبارتی در صورتی که شما در خرید خودرو نه سود میکردید نه ضرر به نرخ سکه ساعت 10:03 روز 4/7/1397 قیمت ها به ترتیب زیر میشد:


سکه طلا 4800000 تومان



پراید وانت- 66000000 تومان

رونیز 382219200 تومان

مورانو 630788160 تومان


در صورتی که قیمت این خودرو ها در تاریخ 4/7/1397 به ترتیب زیر است:


پراید وانت 38000000 تومان

رونیز 160000000 تومان

مورانو 350000000 تومان


درنتیجه بنده در خرید این پراید وانت به قیمت 16500000 و در صورت فروش به قیمت 38000000 تومان رقم28000000 تومان ضرر کرده ام 

به همین منوال برای رونیز و مورانو ضرر  هایی صد و بیست میلیونی و دویست و هشتاد میلیونی کردیم





و من الله توفیق

۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۶ ، ۱۲:۳۱
سید هاشم زرین کیا

یکی از علایق مطالعاتی من بررسی تمدن ها و مطالعه در مورد ساختار های تاریخی و شکل گیری  بشری است.
از خوندن تاریخ تمدن تا خواندن کتاب های تاریخی و دستنوشته ها و...
در حال حاضر هم که درگیر کتاب انسان خردمند هستم که به نظرم بررسی فوق العاده ای کرده است.


بنابر چیز هایی که خوندم(چه در این کتاب و چه در کتاب های دیگه) به نتیجه های ساده ای رسیدم و یه دیدی پیدا کردم (احتمال بسیار زیاد وقتی من این نظرم رو بدم دسته ای از مخاطبان هم نظر با من نیستن یکسری هم هستند ولی خب نظر دادن کار سختی نیست و من دارم انجامش میدم و این پست یه جورایی دست نوشته و خلاصه برداری از اون مطالبی است که همگی مجوز ارشاد اسلامی رو دارند یا نقل قول از کسانی است که مجوز ارشاد اسلامی را صادر میکنند)

دلایل ایجاد شدن حکومت ها و کشور ها و ساخت تمدن ها ایجاد ادیان مشترک توسط انسان ها :

1-ایجاد ثبات در معاملات مالی

2- احقاق حقوق بین افراد جامعه

3- بالا رفتن اعتماد اجتماعی

4- کمک در ایجاد کسب و کار ها فعالیت های زیربنایی به صورت عمومی

5- بالا بردن امنیت اجتماعی- سیاسی- نظامی

6- عزت نفس و بالا رفتن رکن اعتماد بین المللی


حالا میخوام در یک اقدام آتش به اختیار مصادیق این نکات را در ایران بررسی کنم


ایجاد ثبات در معاملات مالی :

ارکانی که با استفاده از آن ثبات در معاملات مالی بررسی میشود حفظ ارزش پول - ایجاد و تضمین تملک شخصی - جلو گیری از تورم (البته نه به واسطه رکود) - بالا رفتن رشد اقتصادی - ایجاد زیر ساخت برای پیگیری پرداخت ها و لزوم اجرای قرار داد ها - توسعه نقل و انتقالات مالی و ایجاد اعتبار نامه های مالی - توسعه و ایجاد بازار مالی برای توسعه کسب و کار ها (بورس- فرابورس - تعاونی های مالی) - سازمان های بازنشستگی و خدمات درمانی - سهولت در صادرات و واردات

این پارامترهایی که نام بردم رو هر فعال کسب وکاری یا حتی یک خانه دار یک بازنشسته یک کودک و یا هر فردی که در ایران ساکن باشد درک میکند و و مصادیق این ثبات مالی برای همه ی مردم بسیار ملموس است.


نرح دلار از سال 1357 الی 1396


1- حفظ ارزش پول ملی : ثبات نداشتن ارزش ریال سرمایه گذاری در ایران ایجاد نقدینگی را برای مردم بسیار سخت میکند. در حقیقت افراد بیشتر کار میکنند و در آمد کسب میکنند به امید این که بتواند اضافه ی درآمد خود را پس انداز کنند و در نهایت مالک خانه مغازه ماشین و... بشوند به این امید پول نقد خود را در بانک نگه داری میکنند ولی شاهد این میشوند که هر روز پولی که دارند ارزشش کم تر و کمتر میشود.

با این حساب که قیمت همه ی اقلام افزایش پیدا میکنه ( زمین و منزل مسکونی غذا و اجزای الکتروکامپیوتری لباس و ...) در حقیقت ما شاهد افزایش قیمت نیستیم بلکه شاهد پایین اومدن ارزش پول هستیم.


بررسی و مقایسه قیمت دلار و ریال در چهل سال اخیر

(در بازار آزاد)

سال

تومان

1357

10

1358

14

1359

20

1360

27

1361

35

1362

45

1363

58

1364

61

1365

74

1366

99

1367

96

1368

120

1369

141

1370

142

1371

149

1372

180

1373

263

1374

403

1375

444

1376

478

1377

646

1378

863

1379

813

1380

792

1381

799

1382

832

1383

874

1384

904

1385

922

1386

935

1387

966

1388

1000

1389

1100

1390

1400 – 1800

1391

1500-3800

1392

3300-3600

1393

3400-3550

1394

3150-3600

1395

3748-3425

1396

  4870


ایجاد و تضمین تملک شخصی : نیاز به احساس مالکیت تامین امنیت مالکیت یکی از مهم ترین ارکان توسعه و زندگی بشر هست.




متاسفانه در تاریخ معاصر ایران این مالکیت شخصی به وفور نقض میشد:

1- املاک و دارایی هایی که در انقلاب سفید حکومت طاغوت مصادره شد.

2- دارایی ها کاراخانجات گروه های صنعتی که بعد از انقلاب اسلامی توقیف و یا مالکیتش به دولتی ها و شبه دولتی ها داده شد (ایران خودرو - دارو پخش - گروه های صنعتی بانک ها و....)

3- املاک بسیاری که به علت توسعه شهری و یا به دلایل امنیتی (مرزبانی جنگ و ....) مصادره شد از جمله خودرو های SUV  که در زمان جنگ برای جنگ مصادره شدند منازل و زمین های کشاورزی و... که مصادره شدند.

4- خصوصی سازی شرکت های دولتی و تبدیل به خصولتی کردن آن ها ( بسیاری از این واگذاری ها به بخش خصوصی اتفاق افتاد و سهام آن فروخته شد ولی یک طرفه کنسل شد از جمله فولاد خوزستان - مخابرات و... )

5- قبل فرمان هشتگانه حضرت امام  بسیاری از حقوق اولیه ی مالکیت شخصی نقض میشد و البته در سال های جدید هم ستاد اجرایی فرمان امام هم یه جورایی این فرمان رو نقض کرده( در مقاله ی ویکیپدیا به صورت خیلی دقیق بررسی کرده این موضوع رو )

6- حفظ نکردن اراضی ملی و جنگل خواری کوه خواری زمین خواری توسط مردم - نهاد های دولتی و نیمه دولتی

7- اختیار خرید و فروش را نداشتن (همه ی افرادی که در ایران در حال فروش اجناس در داخل ایران هستند تحت هر نوعی (کارخانه دار - مغازه دار - وارد کننده - تولید کننده - داروخانه و ....) اجازه ی مالکیت و قیمت گذاری اقلام را ندارند بدین صورت که هر قیمتی که برایشان تمام شده باید یه درصد مشخصی سود گرفته و قیمت گذاری از طرف مراجع بالا ترشده به عبارتی این گونه نفی تجارت است در حقیقت اگر فردی یک کالایی رو X ریال بخره و اون کالا بعد از مدتی قیمتش 2X ریال بشه (به هر دلیلی) فرد فروشنده (مصداق از فروش در همه ی جا ها هست از فروش خدمات محصول و...) باز هم باید اون کالا رو X ریال بفروشه و خودش بره 2X  ریال بخره و از طرفی اگر کالا بشه 1/2 X ریال خب باید 1/2 X ریال بفروشه چون قیمت کارشناسی اون کالا  1/2 X ریال است
ابند دیگه ای که در قوانین کسب و کارمون جالبه اینه که اجازه ی انبار کردن و یا موجود داشتن کالایی توسط افراد وجود نداره (به این صورت که اگر فردی کالایی را خریداری کرده و موجود کنه در صورتی که نهاد های دولتی (منظورم نهاد های امنیتی نیست اون عزیزان که آش رو با جاش میبرند) اون کالا را بخواهد و میتواند به قیمتی که آن نهاد اعلام میکند خریداری کند.

ایجاد نکردن تورم(البته نه به واسطه رکود)

تورم دلالت بر وضعیتی دارد که در آن تقاضای پولی برای محصول نسبت به تولید رشد می‌کند، وضعیتی که، در نبود کنترلی مؤثر، به صورت افزایش بهای یک واحد از کالای تولید شده آشکار می‌شود. تورم معمولاً با افزایش واقعی یا بالقوهٔ سطح عمومی قیمت‌ها، یا به سخن دیگر، با کاهش قوهٔ خرید واحد پولی همراه است. در بعضی مواقع تورم زمانی به وجود می‌آید که سطح عمومی قیمت‌ها به میزانی که افزایش در بازدهی عوامل و فرایندهای اقتصادی ایجاب می‌کنند تنزل نیابد. تورم آن طور که معمولاً فهمیده می‌شود، رابطه‌ای با افزایش نامعمول قیمت‌ها دارد و افزایش نامعمول قیمت ها در یک جامعه و همگام نبودن تورم یک کشور با تورم جهانی و ایجاد رکود در یک کشور موجب این میشود که افراد اون جامعه ثبات تجاری و معیشتی نداشته باشند و ریسک سرمایه گذاری و توسعه بالا برود و از طرفی هزینه های نامعقول موجب بی ثباتی میشه و بی ثباتی بدترین عامل معشیت و سرمایه گذاری است.

تورم 90 سال اخیر ایران



سال شاخص کل تورم (درصد)*  
سال شاخص کل تورم (درصد)*  
سال شاخص کل تورم (درصد)*
۱۳۱۵  ۰٫۰۰۷ ---
 ۱۳۴۵ ۰٫۱۳  ۰٫۸
 ۱۳۷۵ ۱۱٫۲۱ ۲۳٫۲
۱۳۱۶ ۰٫۰۰۸ ۲۱٫۲
۱۳۴۶ ۰٫۱۳  ۰٫۸
۱۳۷۶ ۱۳٫۱۴ ۱۷٫۳
۱۳۱۷ ۰٫۰۰۹ ۸٫۸
۱۳۴۷ ۰٫۱۳ ۱٫۵
۱۳۷۷ ۱۵٫۵۲ ۱۸٫۱
۱۳۱۸ ۰٫۰۱ ۸٫۰
۱۳۴۸ ۰٫۱۳ ۳٫۶
۱۳۷۸ ۱۸٫۶۴ ۲۰٫۱
۱۳۱۹ ۰٫۰۱۱ ۱۳٫۸
۱۳۴۹ ۰٫۱۴ ۱٫۵
۱۳۷۹ ۲۰٫۹۹ ۱۲٫۶
۱۳۲۰ ۰٫۰۱۷ ۴۹٫۵
۱۳۵۰ ۰٫۱۴ ۵٫۵
۱۳۸۰ ۲۳٫۳۸ ۱۱٫۴
۱۳۲۱ ۰٫۰۳۳ ۹۶٫۲
۱۳۵۱ ۰٫۱۵ ۶٫۳
۱۳۸۱ ۲۷٫۰۷ ۱۵٫۸
۱۳۲۲ ۰٫۰۷ ۱۱۰٫۵
۱۳۵۲ ۰٫۱۷ ۱۱٫۲
۱۳۸۲ ۳۱٫۳۱ ۱۵٫۶
۱۳۲۳ ۰٫۰۷۲ ۲٫۷
۱۳۵۳ ۰٫۱۹ ۱۵٫۵
۱۳۸۳ ۳۶٫۰۷ ۱۵٫۲
۱۳۲۴ ۰٫۰۶۲ ۱۴٫۴-
۱۳۵۴ ۰٫۲۱ ۹٫۹
۱۳۸۴ ۳۹٫۸ ۱۰٫۴
۱۳۲۵ ۰٫۰۵ ۱۱٫۵-
۱۳۵۵ ۰٫۲۵ ۱۶٫۶
۱۳۸۵ ۴۴٫۵۳ ۱۱٫۹
۱۳۲۶ ۰٫۰۵۸ ۶٫۶
۱۳۵۶ ۰٫۳۱ ۲۵٫۱
۱۳۸۶ ۵۲٫۷۴  ۱۸٫۴
۱۳۲۷ ۰٫۰۶ ۱۱٫۱
۱۳۵۷ ۰٫۳۴ ۱۰
۱۳۸۷ ۶۶٫۱۲ ۲۵٫۴
۱۳۲۸ ۰٫۰۷ ۲٫۳
۱۳۵۸ ۰٫۳۸ ۱۱٫۴
۱۳۸۸ ۷۳٫۲۳ ۱۰٫۸
۱۳۲۹ ۰٫۰۵ ۱۷٫۲-
۱۳۵۹ ۰٫۴۷ ۲۳٫۵
۱۳۸۹ ۸۲٫۳۱ ۱۲٫۴
۱۳۳۰ ۰٫۰۶ ۸٫۳
۱۳۶۰ ۰٫۵۸ ۲۲٫۸
۱۳۹۰ ۱۰۰ ۲۱٫۵
۱۳۳۱ ۰٫۰۶۴ ۷٫۲
۱۳۶۱ ۰٫۶۹ ۱۹٫۲
۱۳۹۱ ۱۳۰٫۵۴ ۳۰٫۵
۱۳۳۲ ۰٫۰۷ ۹٫۲
۱۳۶۲ ۰٫۷۹ ۱۴٫۸
۱۳۹۲ ۱۷۵٫۸۸ ۳۴٫۷
۱۳۳۳ ۰٫۰۸۱ ۱۵٫۹
۱۳۶۳ ۰٫۸۸ ۱۰٫۴
۱۳۹۳ ۲۰۳٫۲۴ ۱۵٫۶
۱۳۳۴ ۰٫۰۸۲ ۱٫۷
۱۳۶۴ ۰٫۹۴ ۶٫۹
۱۳۹۴ ۲۲۷٫۴۶ ۱۱٫۹
۱۳۳۵ ۰٫۰۸۹ ۸٫۸
۱۳۶۵ ۱٫۱۶ ۲۳٫۰۷
۱۳۹۵ ۲۶۲٫۸۰ ۹٫۰
۱۳۳۶ ۰٫۰۹۳ ۴٫۴
۱۳۶۶ ۱٫۴۸ ۲۷٫۷
۱۳۳۷ ۰٫۰۹۵ ۱٫۰
۱۳۶۷ ۱٫۹۱ ۲۸٫۹
۱۳۳۸ ۰٫۱۱ ۱۳٫۰
۱۳۶۸ ۲٫۲۴ ۱۷٫۴
۱۳۳۹ ۰٫۱۲ ۷٫۹
۱۳۶۹ ۲٫۴۴ ۹٫۰
۱۳۴۰ ۰٫۱۲ ۱٫۶
۱۳۷۰ ۲٫۹۵ ۲۰٫۷
۱۳۴۱ ۰٫۱۲ ۰٫۹
۱۳۷۱ ۳٫۶۷ ۲۴٫۴
۱۳۴۲ ۰٫۱۲ ۱٫۰
۱۳۷۲ ۴٫۵ ۲۲٫۹
۱۳۴۳ ۰٫۱۳ ۴٫۵
۱۳۷۳ ۶٫۰۹ ۳۵٫۲
۱۳۴۴ ۰٫۱۳ ۰٫۳
۱۳۷۴ ۹٫۰۹ ۴۹٫۴


بالا رفتن رشد اقتصادی

بالا رفتن رشد اقتصادی از وظایف یک حکومت نیست.بلکه از مردم یک جامعه است ( عجیبه که همیشه دولت ایران وعده رشد اقتصادی و ... رو میده البته دلیلش خیلی سادست ما در ایران با اقتصاد تمام دولتی رو به رو هستیم نهاد های دولتی و خصولتی بزرگ ترین سهم بازار تجارت تولید کشاورزی واردات و صادرات در داخل کشور را دارد )



ایجاد زیر ساخت برای پیگیری پرداخت ها و لزوم اجرای قرار داد ها

درگیری ها و پیگیری ها برای لزوم در اجرای معاهدات مالی و قراردادها بین بخش خصوصی و دولتی(پیمانکاری های برون سپاری دولت) - دولتی و دولتی (یکی از جالب ترین رویداد ها در ایران همینه دولت با دولت مشکل داره دولت وظایف بخش دیگه ای از دولت را انجام نمیده - دولتی و افراد(قرار داد بازیکن های فوتبال) - افراد با افراد(این دیگه مثالش نخ نماست) از وظایف اصلی یک حکومت است این که قرار داد ها و روابط بر مبنای اعتبار فرد و یا قسمت های دیگه باشه و دولت آن را تضمین کند بسیار مهم است (مثال بارزش قرار داد های فروش زمین ملک و ... است که مشکل های متعددی ایجاد میشه بر سره پرداخت و یا قرار داد)




توسعه نقل و انتقالات مالی و ایجاد اعتبار نامه های مالی

این که بتوان پولی را به راحتی ارسال و یا دریافت کرد یکی از اولین نیاز های یک جامعه است که متاسفانه در شرایط فعلی کشور ما ممکن نیست( یا نرخ تبدیل زیادی دارد) اعتبارنامه مالی و اعتماد خریدار به تحویل خدمات و اجناس مورد توافوق و اعتماد فروشنده به پرداخت مالی بسیار مهم است که متاسفانه به علت نبود قوانین و اعتماد ها و اعتبار نامه ها ضعف بزرگی در این زمینه داریم




توسعه و ایجاد بازار مالی برای توسعه کسب و کار ها (بورس- فرابورس - تعاونی های مالی)



برای ایجاد یک کسب و کار و یا توسعه یک کسب و کار به سه رکن اساسی نیاز است:

ایده - ثروت - نیروی کار



بلاشک بدون یکی از این ارکان اساسی نمیتوان یک کسب و کار شکل بگیرد و یا توسعه یابد.
ثروت برای یک کسب و کاری که ایده داره نیروی کار هم داره بسیار مهم است نبود ساختار سرمایه گذاری و تعاونی و البته نبود اعتماد متقابل نسبت به سرمایه گذار و سرمایه گیرنده و البته اعتماد اجتماعی و نرخ بازگشت سخت در این موارد و مشکل در تولید و یا صادرات و توزیع همه و همه موجب میشن که ثروت وارد این چرخه نشه
(نبود اعتماد به چرخه مهم ترین نکته است ) که حکومت ها با ایجاد سازوکار و تزریق اعتبارات (البته نه این که دولتیش کنن بلکه سهولت ایجاد و نظارت را قانونی کنن) میتوانند به توسعه کسب و کار ها و رشد و توسعه اجتماعی کمک کنند.





سازمان های بازنشستگی و خدمات درمانی

یکی دیگر از ارکانی که تمدن ها ایجاد کردند ایجاد بازنشستگی و درمان بوده است به گونه ای که وقتی فرد قدرت درآمدزایی نداشته باشه بتونه از پس هزینه های جاری زندگی و یا درمان خود برآید و فقر را تجربه نکنه (از اون جایی که در کشور ما امکان ذخیره نقدینگی زیاد نیست(به دلایلی که در بالا ذکر کرده بودم) چند راه حل در پیش روی شهروندان ایرانی وجود دارد:
1- خرید و یا ساخت اپارتمان مغازه و.... و اجاره ی اون ملک (که همه ی افراد چامعه توان همچین کاری را ندارند)
2- بازنشستگی تامین اجتماعی که مهم ترین سازمان بازتشستگی کشور است که البته کم و کاستی هایش رو در جریان هستید.




سهولت در واردات و صادرات

از آن جا که ترجیح تقریبا همه ی دولت ها مصرف محصولاتی است که تولید و ساخت و ایجاد آن محصول و یا خدمت در داخل همان کشور انجام شده باشد( البته تویوتا پریوس در امریکا استثنا هست) و ترجیح میدهند حتی الامکان تولیدات خودشان را مصرف کنند(البته تولید با کیفیت بالا و برندینگ قابل قبول ) نکته ی جالب اینه که اگر در ایران بخواهی محصولی رو از خارج از ایران وارد کنی (معمولا کشور دوست و برادر چین ) با مشکلات قانونی کم تری رو به رو هستی تا این که قصد کنی که آن محصول را در داخل کشور تولید کن.
به غیر از این به علت نبود مبادی خروجی مناسب نبود ساز و کار های قانونی مناسب و... صادرات محصولات با مشکلات متعددی رو به رو هست (فقط یه مثال رو بزنم و خود گیر حدیث مفصل رو... اگر به خاطر داشته باشید چند مدت پیش کشور قطر توسط همسایگانش تحریم شد بدین ترتیب قطر که وارد کننده مطلق همه ی نیاز های اساسیش بود (از مواد غذایی تا لباس و همه ی چیز های دیگه ) یک بازار فوق العاده ای رو ایجاد کرد از آن جا که ایران تولیدات بسیار خوبی در زمینه ی غذایی دارد محصولات کشاورزی و فراوری شده پس به راحتی میتواند بازار قطر رو تامین کنه. نه این جوری نشد ایران که فقط یه خلیج با قطر فاصله داره در صادرات از ترکیه با اون فاصله ی عجیب غریب نسبت به قطر شکست خورد. حال پیدا کنید هندوانه فروش را :)



تقریبا دو ماه از انتشار اولیه این پست میگذره احتمالا دلیل ادامه ندادن این پست نه نبود وقت بود و نه نبود منابع واقعیت امر اینه که ذهنم در نوشتن تعداد پست های وبلاگی رفته به سمت مهم بودن تعداد در نوشته ها در حقیقت از آن جا که این پست فقط اپدیت میشد نه این که یک پست جدید ایجاد بشه پس به همین دلیل اون رغبت اولیه را نسبت به ادامه دادن این پست نداشتم ولی میخوام در این فرایند تغییر ایجاد کنم



بالا رفتن اعتماد اجتماعی

بعد از نوشتار مفصل در مورد تاثیر و دلایل تشکیل حکومت ها و تمدن ها بر ثبات مالی و قضیه های مالی قسمت بعدی این پست در زمینه ی بالا رفتن اعتماد اجتماعی حاکم در جامعه بر مبنای ایجاد حکومت ها و تمدن ها است اعتماد اجتماعی بین افراد یک جامعه اعتماد اجتماعی بین حکومت و مردم و مردم نسبت به حکومت است.
یکی از دلایل مهم بالا رفتن ارزش نرخ دلار نسبت به ریال در نیمه ی دوم فروردین سال 1397 بلاشک خدشه ایجاد کردن در اعتماد اجتماعی مردم جامعه ایرانی نسبت به حکومت و کشور است.
از آن جا که میدانید ریال ارزی است فقط و فقط برای معاملات داخلی کشور ایران ولاغیر و از آن جا که پشتوانه ی ریال فقط و فقط دلار های نفتی این مملکت است (محصولات وارداتی در داخل ایران همه و همه بر مبنای خرید به ازای دلار های نفتی است (جهانگیری :مردم ایران یادتون میاد که هیچی در کشور نداشتیم دارو نداشتیم و... ففط و فقط بر میگشت به این قضیه که ما نفت نتونستیم بفروشیم دلار نداشتیم و از اون ور هم یه ابر تورم رو در داخل تجربه کردیم) اما بالا رفتن نرخ دلار در نیمه ی دوم سال 97 و البته اواخر سال 96 به نبود اعتماد مردم به دولت بر میگرده دلیلش هم اینه که مردم به دولت اعتماد ندارند به پول ملی خودشان اعتمادی ندارند به تاثیر داشتن یا نداشتن تحریم ها باور ندارند.
متاسفانه مردم ما به سیاست های کلی اقتصادی حکومت و روند بازار هم اعتماد ندارند مردم ما در حال حاضر از لحاظ اقتصادی شبیه به جزیره های جدا از هم شدند که اتش به اختیار هستند و به هر سو شلیک میکنند به این امید که کم تر آسیب ببینند ما ها نمیدونیم که منفعت در یک جامعه بر مبنای منفعت جمعی است و هیچ کسی نمیتواند به صورت تنهایی رشد کند و برای رشد یک فرد یک جامعه باید رشد کند(یاده کارت پستالی افتادم که محمد رضا شعبانعلی عزیز در گردهمایی مرداد نود و شش متممی ها هدیه داد(این کارت پستال همیشه جایی در ویترین من خواهد داشت))

این اعتماد اجتماعی از اخلاق در جامعه اغاز میشود(اخلاق رفتاری - اخلاق شهروندی - اخلاق کاسبی - اخلاق فردی و....) تا نوع برخورد ها و رفتار های انسان های حاضر در اون جامعه

نکته مهم در اعتماد اجتماعی :
یک چیزی که من رو سخت درگیر کرده بحث مهاجرت است (قصد دارم در پستی به صورت جداگونه در مورد مهاجرت بنویسم ) به نظرم یکی از دلایل مهم این موج وحشتناک عجیب غریب مهاجرت نیز از نبود اعتماد اجتماعی منشاء میگیره افراد در جامعه وقتی به این نتیجه برسند که ساختار های انسانی که درش درگیر هستند ختم به اتفاقات خیر نخواهد شد در نتیجه قصد دارند در جایی دیگه شانس خودشون رو امتحان کنند.



۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۶ ، ۰۹:۱۹
سید هاشم زرین کیا

تیتر این پست رو از نیل ارمسترانگ اولین فردی که قدم بر روی ماه گذاشت الهام گرفتم وقتی نیل ارمسترانگ از شاهین پیاده شد و اولین قدمی که زد گفت:


این گامی کوچکی است برای یک انسان ولی گامی بزرگ برای بشریت هست.

اگه خواننده این وبلاگ باشید یا من رو در دنیای غیر انلاین بشناسید قطعا در جریان ارادت بنده به ایلان ماسک هستید .
تقریبا شک  ندارم که در مورد فالکون هوی اسپیس اکس چیزی نشنیده باشید

ایلان ماسک در حساب شخصی تویترش تویت کرد: موشک فالکون هوی در حالی نخستین پرتابش را پشت سر می گذارد که اتومبیل رودسترش در آن جای خواهد گرفت و موسیقی «Space Oddity» دیوید بویی را پخش می کند.


این که فالکون هوی خوب کار میکنه و گام بلندی است برای کمک کردن به پروژه ی عظیم مریخ و قدمی بزرگی است در کار های فنی فضایی البته نشان دهنده ی این است که وقتی هکر ها بیان رو کار همه چیز بهتر سریع تر دقیق تر و ارزان تر و البته با استاندراد های بالاتری اتفاق میفته چیزی که برای من خیلی تاثیر گذار بود و بسیار بسیار جالب این ایده تبلیغاتی فوق العاده برای تسلا و البته برای پروژه ی فالکون هوی بوده این که محصولاتت رو این جوری تبلیغ کنی واقعا محشره (نکته ی مهم اینه که معمولا در تست های فضایی از کیسه های شن استفاده میکنند ولی نبوغ موجب شد که همچنین تبلیغ فوق العاده ای برای تسلا و اسپیس اکس ایجاد بشه و کمک کنه که این رویداد بشه خبر اول جهان



بعد دیدن این عکسا و شنیدن این خبر شاید این واکنش راا نشان دهید: در حالی که تاسف میخورید بگید این مملکت چی بود چی شد وای همه ی نوابغ ما رفتن خارج از ایران الان همه ناسا ایرانی هستند خون اریایی دارند و... و بعد  هم به ادامه ی بالا پایین کردن اینستاگرام و چرخ زدن در تلگرام بپردازید (البته بلاشک خواننده این وبلاگ فرهیخته است ) ایا میپندارید کسانی که وبلاگ میخوانند با کسانی که در اینستاگرام و تلگرام میچرخند برابرند!؟!؟(در همین زمان است که نویسنده ی این وبلاگ به اکونت اینستاگرام فاطی جو جو میره و لایک میکنتش و زیرش کامنت میزاره)

شرمنده رای حاشیه های متوالی رفتنم پوزش من را بپذیرید.

من یه دید دیگه ای دارم این که دست ورداریم از این که اره مملکت ما نمیشه مملکت ما نمیتونیم اقایون نمیزارند. بری فلانت میکنن وصالت میکنن همین جمشید اریا بود که ماشین الکتریکی درست کرد بهتر از ایلان ماسک درود بر شرفت ای مرد اریایی(خیلی باحال بود این داستان جمشید اریا اگه نخوندید دربارش بخونید اون وقته که به احتمال زیاد یاده داستان توصیف کربلا از زبان مورخان میفتید(در برهه های تاریخی مختلف ایران شیعه از داستان قتال حسین ابن علی (ع) گفتار های متفاوتی را بیان کرده است از این که در دوران سامانیان که تعداد سپاهیان یزید (لعنت الله) 1000 نفر بود تا دوران مغول ها که تعداد لشکریان یزیدیان صد ها هزار تن براورد میشدند اصولا هر چقدر که اوضاع مردم و اوضاع جامعه خراب تر شه ما ترجیح میدیم که افسانه های بزرگ تری درست کنیم این که جمشید اریا سی برابر ایلان ماسک هست و...)

به نظر من الان فقط فرصت اینه که ساختار سرمایه گذاری اجتماعی مالی و اشتراک دیتا ها رو در نظر بگیریم و استعداد ها به جای این که برن ربات تلگرام درست کنن یا کار های مسخره بکنن برن واقعا دست به کار بشن تا بتونن هایپر لوپ ها ماشین های الکتریکی و ... بسازن فقط چند تا نکته مهم که باید بگم(من رو در حال حاضر در یه ردای نارنجی و در حال مدیتیشن کردن در ارتفاع سه متری از سطح زمین تصور کنید که بر روی کوه های نپال دارم نسخه میدم:)


یک رویا پرداز نباشند(البته میدونی که رویا پرداز بودن مهم ترین واسطه تخیل و خلاقیت هست ولی منظورم رویا پردازی از جنس پسرک رضا رشید پور - دکتر حسابی- جمشید اریا-موتور یا ثارلله و...است)


دو پر مطالعه باشند


سه گیر سه پیچ باشند


چهار چیزی که بهش اطمینان ندارند رو انجام ندهند


پنج کار کنند برای تفریح کردنشون نه چیزی دیگه(میدونم شکم گرسنه اینا رو نمیفهمه زن و بچه خرج داره )


۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۶ ، ۱۷:۱۰
سید هاشم زرین کیا