توسعه

وب سایت شخصی هاشم زرین کیا

توسعه

وب سایت شخصی هاشم زرین کیا

توسعه

هاشم زرین کیا هستم علاقه زیادی به یاد گرفتن و یاد دادن و ارزش ایجاد کردن دارم.
این یادگیری میتونه مطالعه کاغذی باشه میتونه تو کار باشه یا حتی تو سفر یا شاید هم همنشینی با انسان ها و البته متمم خوانی یا در راه متمم خوانی باشه.
تا الان یه کارایی کردم الان یه کارایی میکنم و یه کارایی هم در آینده قراره بکنم.
این وبلاگ بیشتر جایی است که من توش تمرین نوشتن میکنم و البته سعی میکنم دیدگاهم رو نسبت به چیز ها مطرح کنم پس انتطار ساختار های علمی و اکادمیک نباشید.
نوع نوشتار این وبلاگ هم بیشتر شبیه گفتار روزمره من است تا نگارشی از جنس بسیار رسمی کتابی

ضمنا با عرض پوزش بابت این که فونت کلمات پست ها خیلی کوچکن دلیل این که فونت این وبلاگ به این شکل است دو تا چیزه:

1 - اونی که قصد خواندن داره دنبال خواند سرسری نباشه
2- بیشتر با متن کلنجار بره

محبوب ترین مطالب

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زلزله وحشتناک» ثبت شده است

بر خلافم میل باطنی ام که قصد نداشتم در مورد رویداد ها بنویسم و بیشتر هدفم روند هاست(در حقیقت نمیخوام اگه سی سال بعد دست نوشته های این وبلاگ مشاهده شد شبیه دفترچه خاطرات باشه ؟؟!! هدفم اینه که بتونم ترشحات ذهنی ام رو بنویسم.



اما انقدر در ایران عزیز رویداد های تاثیر گذار میفته که واقعا ادم نمیدونه به کدومش ببپردازه
تا همین الان که این پست رو میزارم مردم غرب کشور در استان کرمانشاه در این هوای سرده وحشتناک دارند از سرما و گرسنگی از دست میروند.(بی کاری و مشکلات دیگه هم که مزید علت شده )
وقتی قصد داری از فکر مظلومیت عزیزان زلزله زده بیای بیرونی اسیب های اجتماعی وحشتناک رو میبینی این وسط الودگی هوا و زلزله تهران و بحران بی آبی به کنار مشکلات سیاسی  بین المللی از قبیل تشدید تحریم ها و البته تنش های بین دولت ها و البته خطر سرمایه گذاری داخلی و ... رو هم مزید علت قرار دهید.
این وسط هم که کشتی منفجر میشه و..... (البته حملات تروریستی تهران رو هم یادمون نره )
خیلی هم عالی خیلی هم خوب (اااا آشوب های اخیر کشور رو هم داشتم فراموش میکردم)
همه این ها فکر نکنم خیلی اتفاقی باشه !؟!؟ و بلاشک این اتفاقات در کشوری مثل چک یا مثلا لیتوانی یا هلند یا نیوزیلند یا مثلا بنگلادش و ارژانتین خیلی عجیب غریبه !؟!؟(حالا خودمون رو با افغانستان یا یمن یا عراق و سوریه مقایسه نکنیم اینا خب جنگ زده هستن )

ولی با همه ی این اوصاف چیزی که ما باید برایش اشک بریزیم و نگرانش باشیم نه کشتی نفت کش هست (که خب یه حادثه ای بود که اتفاق افتاد و عزیزان ما از دست رفتن و ضرر غیر قابل جبرانی داشت ) نه حمله تروریستی(که هم میهنان عزیز تفنگ بازی جدی جدی رو خیلی دوست دارن اون عزیزانی که تماشا میکردن گواه این ادعا است ) البته خوبه که یادی کنیم از پلاسکو چند هزار کارگری که بیکار شدن اون همه کاسبی که کل زندگیشون رو از دست دادن(یاده این میفتم که یکی از دوستان تعریف میکرد میگفت یکی از 6 نفر از مردم عادی که کشته شدن از کاسب های ساختمان پلاسکو بود که با این که گفته بودن نرو تو گفاحتمالا بزرگ ترین خطر هایی که ایران رو تهدید میکنه:

1- مسئله کمبود آب (تغییر زیست بوم و..)

2- زلزله تهران

3- تصادفات رانندگی

4- از همه مهم تر جهل ما مردم ایران است(که موجب شده زیست بوم رو با برداشت های بی رویه و تصمیم های اشتباه نابود کنیم که موجب شده تصادفات رانندگی اتفاق بیفته(جاده غیر استاندراد - خودرو غیر استاندارد - بد بودن فرهنگ رانندگی (البته یکی از این راننده های بی فرهنگ جامعه خودم هستم) زلزله گه دلیلش سازه های غیر استاندارد برنامه ریزی نکردن برای بحران و... است )


ولی با همه ی این اوصاف به قول باب دیلان

The Times They Are A-Changin'

Come gather ’round people

بیایید، جمع شوید مردم
Wherever you roam

از هر کجا که هستید
And admit that the waters
Around you have grown

رودخانه ای که دور شما در حال بالا آمدن است را باور کنید
And accept it that soon
You’ll be drenched to the bone

و باور کنید که به زودی تا مغز استخوانتان خیس خواهد شد
If your time to you is worth savin

اگر وقتتان برایتان با ارزش است
Then you better start swimmin’ or you’ll sink like a stone

بهتر است زودتر شنا کنید و دور شوید
وگرنه مانند یک سنگ در آب فرو خواهید رفت
For the times they are a-changin’
 
چون زمانی همه چیز تغییر میکند

 

Come writers and critics

بیایید، نویسندگان و نقادان
Who prophesize with your pen

ای که با قلم مقدستان مینویسید
And keep your eyes wide

چشمانتان را باز کنید
The chance won’t come again

این فرصت هرگز تکرار نخواهد شد
And don’t speak too soon

هنوز برای حرف زدن خیلی زود است
For the wheel’s still in spin

چون چرخ همچنان در حال چرخیدن است
And there’s no tellin’ who that it’s namin

و نیازی نیست که بگوییم منظورم چیست

For the loser now will be later to win

بازنده امروز، پیروز فردا خواهد بود
For the times they are a-changin’

چون زمانی همه چیز تغییر میکند

 

Come senators, congressmen

بیایید، سناتورها و نمایندگان کنگره
Please heed the call

دعوت مرا بپذیرید
Don’t stand in the doorway

در راهرو نایستید
Don’t block up the hall

و راه را بند نیاورید
For he that gets hurt
Will be he who has stalled

چون آنکه امروز ضعیف است به زودی قوی خواهد شد
There’s a battle outside and it is ragin’
It’ll soon shake your windows and rattle your walls

بیرون از اینجا جنگ در جریان است
این جنگ به زودی خانه شما را ویران میکند
و قصر آملتان را فرو میریزد
For the times they are a-changin’


چون زمانی همه چیز تغییر میکند

 

Come mothers and fathers

بیایید، پدران و مادران
Throughout the land

از سرتاسر این کشور
And don’t criticize
What you can’t understand

از چیزی که نمیفهمید انتقاد نکنید
Your sons and your daughters
Are beyond your command

پسران و دخترانتان دیگر به حرفتان گوش نمیدهند
Your old road is rapidly agin

چون روش زندگی به سرعت قدیمی میشود
Please get out of the new one if you can’t lend your hand

اگر نمیتوانید خود را تطبیق دهید
خواهش میکنیم بر سر راه جوانان نایستید
For the times they are a-changin’


چون زمانی همه چیز تغییر میکند

 

The line it is drawn

مسیر مشخص است
The curse it is cast

و طلسم انداخته شده است
The slow one now
Will later be fast

کند امروز به زودی تند میشود
As the present now
Will later be past

و حال به زودی گذشته میشود
The order is rapidly fadin

و نظم به زودی از بین میرود
And the first one now will later be last

و نفر اول امروز به زودی آخر میشود
For the times they are a-changin’



۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۶ ، ۱۸:۳۳
سید هاشم زرین کیا

نیمدونم واقعا چی بگم خبر های خوبی از غرب کشور نمیاد.

این که یک سری انسان تحت شرایط خیلی بدی هستند(اقوامشان کشته شدند- خانه و کاشانه شان ویران شده است و.... ) اتفاقی که برای همه ی ما هم ممکنه بیفته ولی خب فارغ از این که دلیلش چی بود و چرا این همه کشته شدند و پدر سازنده هاشون بسوزه ایشالله به زمین گرم بزنه خدا این ها رو و یا این که الان هلال احمر داره دزدی میکنه سپاه بسیج فلانن و بیسانن اصلا و ابدا ابدا مهم نیست مهم اینه که کاری کنیم (یه جوی هم پیش اومده همه میخوان برن اون جا کمک؟!؟! در صورتی که وقتی برن اون جا یه عنصر اضافه ای بیش نیستن و من رو یاده اصل لونه سازی پلیکان ها میندازند)

با همه این اوصاف مردم دارن خیلی کمک میکنن (البته از خارج از ایران هم همین طور) ولی من به شخصه با شناختی که جمعیت امام علی دارم اهدافش برنامه ها ساختارش و ذهنیتی که به کمک رسانی دارد و .... خودم به شخصه از این جمعیت کمک میکنم و البته هر کمکی هم ازم بر بیاد انجام مید(از بسته بندی بار ها تا تبلیغات تا در اختیار گذاشتن انبار زرین سیستم یا ماشین ها )

جمع کردن کمک توسط علی دایی مستر تیستر و یا بقیه ی سلبرتی ها کاملا امری پسندیده است ولی اگر ما بیایم سازمان های مردم نهاد را تقویت کنیم به گمانم با شناخت و تجربه ای که تو این زمینه دارند کمک بهتری میتونن بکنن چه از لحاظ کمک های اولیه برای نجات چه اسکان موقت و اشتغال موقت یا کمک در اسکان دایمی و کمک به اشتغال (البته باید قدرت بیمه ها انقدر زیاد باشه که وقتی بیمه گذار ها تاثیری بد از حادثه ای دیدن جبران های بیمه انقدر زیاد باشه که مردم فقط و فقط کمک هایی روحی روانی و یا کمک به اون ساختار اجتماعی اقتصادی پشتیبان داشته باشه)

اما خب یه نقل قول منتسب از شهید بابایی هست که جالب بود برام: جنگ به شلیک گلوله نیست به احساس مسئولیت هست



پینوشت:  قضیه لانه سازی پلیکان ( یه داستانی هست که در مورد یک عکاس فشن که ساعتی ۵۰۰ دلار بابت شغلش دستمزد میگرفت از طرف دیگر این عزیز دل علاقه زیادی به پلیکان ها داشت و جزو کلوپ حمایت از پلیکان ها بود در زمان مهاجرت پلیکان ها یک برنامه ای چیده شده بود بابت کمک در ساخت لانه برای این پلیکان ها و به همین خاطر این عزیز ما روز دوشنبه که باید میرفت مزون میترا جون را تعطیل کرد و برای هشت ساعت کار برنامه ریزی کرد تا کمک کنه در ساخت لانه ها و سره همین قضیه میره ابزار فروشی تام و پسران که ابزار مورد نیاز رو هم بخره .خب این وسط همه میگن ای وای چقدر خوب این عزیز دل ما چقدر مرده خوبیه چقدر پرنده ها رو دوست داره و .... اما خب شاید ایشون یه گام مثبتی ور داشته و زین بحر فیروزه ای به گنجایش خویش برد هر کوزه ای اما خب این داداش ما اشتباه زده حالا چرا؟

یه نجار قابل بسیار بسیار بهتر میتونه کار نجاری کنه و قاعدتا از یه عکاس بیشتر در مورد چوب میدونه و خیلی سریع تر کار میکنه 

نکته دوم یه نجار قابل در ساعت حداکثر ۵۰ دلار دستمزد میگیره خب این عزیز ما اگر کاری که در روز دوشنبه قرار بود را انجام میداد و دستمزد حاصل از اون جا رو به اون نجاره میداد ۸.۵۰۰ = ۴۰۰۰ دلار که دستمزد ۲۰۰ ساعت کاره این عزیز دل ما بود و از طرفی کاری که این عزیز دل ما میکنه ۱ دهم کاره اون نجار حرفه ای نیست پس در حقیقت به جای هشت ساعت کار ۲۰۰۰ ساعت کار را از دست داد 

حالا شما فکر کنید این قضیه در مورد کمک های به زلزله زدگان صدق میکنه.

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۶ ، ۱۱:۴۸
سید هاشم زرین کیا