هدیه خوب
بعضی اوقات افرادی هستند که بسیار ناگهانی حس های خوبی رو در آدم بر می انگیزانند.
یکی از این افراد اقای محمد علی لسانی هستند. ایشان فردی بسیار فرهیخته اهل مطالعه و جست و جو گر هستند که در زمینه ی اموزش کار میکردند(البته وزارت خونه آموزش پرورش و قبل از انقلاب بازنشسته شدند) تفریح ایشان بعد از بازنشستگی ورزش کردن مطالعه و نوشتن هست
هیچ وقت فراموش نمیکنم وقتی هفت یا هشت سالم بود و متوجه علاقه ی من به یاد گرفتن شدند.
چند روز بعد از اون دیدم که پستچی مجله نجوم رو دم در خونه ما اورده و به من تحویل داد التبه همراه با یک تقدیم نامه (این حس برای یک کودک هشت ساله بسیار بسیار لذت بخش بود اون سال ها هر اول هفته ی ماه من منتظر اومدن مجله نجوم بودم و بعد از اودن از مدرسه اشتیاق این رو داشتم که این مجله رسیده یا نه )
هر وقت این خاطره رو از جناب اقای لسانی به خاطر می اورم حس خیلی خوبی بهم دست میده
چند روز پیش ایشان با پدر بنده تماس گرفت و گفت که هاشم بیاد پیش من که یه سری نامه رو بهش بدم(یه سری نامه ی اداری بود) من قبل ساعت هشت صبح خدمتشون رسیدم و ایشان یه کتابی هم به من کادو دادند.
کتاب مورد نظر تاریخ آموزش و پرورش شهرستان آمل بود.
نکته ی جالبی که تو این کتاب وجود داشت این بود که یه قسمتی از کتاب به معرفی مدرسه ی استعداد های درخشان (سمپاد آمل) پرداخته بود.
که به معرفی مرکز سمپاد آمل و سپس افتخار افرینان تاریخ این مدرسه پرداخته بود.
رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم/
با دوست بگوییم که او محرم راز است/
شرح شکن زلف خم اندر خم جانان/
کوته نتوان کرد که این قصه دراز است/