توسعه

وب سایت شخصی هاشم زرین کیا

توسعه

وب سایت شخصی هاشم زرین کیا

توسعه

هاشم زرین کیا هستم علاقه زیادی به یاد گرفتن و یاد دادن و ارزش ایجاد کردن دارم.
این یادگیری میتونه مطالعه کاغذی باشه میتونه تو کار باشه یا حتی تو سفر یا شاید هم همنشینی با انسان ها و البته متمم خوانی یا در راه متمم خوانی باشه.
تا الان یه کارایی کردم الان یه کارایی میکنم و یه کارایی هم در آینده قراره بکنم.
این وبلاگ بیشتر جایی است که من توش تمرین نوشتن میکنم و البته سعی میکنم دیدگاهم رو نسبت به چیز ها مطرح کنم پس انتطار ساختار های علمی و اکادمیک نباشید.
نوع نوشتار این وبلاگ هم بیشتر شبیه گفتار روزمره من است تا نگارشی از جنس بسیار رسمی کتابی

ضمنا با عرض پوزش بابت این که فونت کلمات پست ها خیلی کوچکن دلیل این که فونت این وبلاگ به این شکل است دو تا چیزه:

1 - اونی که قصد خواندن داره دنبال خواند سرسری نباشه
2- بیشتر با متن کلنجار بره

محبوب ترین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رو پای خودم وایتم» ثبت شده است

جدیدا یه چیزی خیلی مد شده (البته شاید قبلا هم زیاد بود ولی الان بیشتر همگه گیر شده و یا من بیشتر میبینم) اونم علاقه مند به کار افرین شدن است.

اما باید بدونیم کارآفرینی هیچ زمان از جاده ای هموار نبوده و نخواهد بود و نباید در این راه غیر حرفه ای شتاب زده یا بر مبنای احساس و مد و روزگار قدم برداریم و الی بلاشک شکست میخورید ورشکسته میشید و احتمالا هر چی داشتید هم به فنا میره و شاید اطرافیانتون رو هم به اون چاله هدایت کنید :)



حالا مثل همیشه برای من یه سوال بزرگی پیش اومده این وسط و اونم اینه که چرا انتخاب کارافرینی و خود اشتغالی انقدر زیاد شده (در گذشته اوایل انقلاب و مخصوصا در اواخر حکومت شاهنشاهی اینگونه نبود و کارمندان دولت و ادارات بالاترین وجه ممکنه رو در جامعه داشتند )
دلایلی که افراد رو به این سمت سوق میدهد:

1- داستان موفقیت کار افرینی و خود اشتغالی مثبت و سود های عجیب غریبی که اون ها به دست اوردند رو میشنوند.

2- میگن میخوایم نتیجه دسترنج خودمون رو حس کنیم و پول کار خودمون ور بخوریم و اون مدیر لعنتی که ساعت ده صبح میاد با اون ماشین شیکش و ما رو امر و نهی میکنه و هیچ کاری هم نمیکنه این منم که دارم زحمت میکشم همش و پول میسازم این مرتیکه (یا البته زنیکه ) داره میره عشق و حال باهاش

3- این جوری کاسبیم دسته خودمه راحتم وقتم برای خودم هر وقت خواستم میرم هر وقت خواستم میام خواستم یه ماه ول میکنم میرم کارم دسته خودمه

4- یه جا میشینم دستور میدم و دیگه هم دستور و امر و نهی هیچ کی رو نمیشنوم

5- محیط کاری که دوست دارم راه میندازم( یه چی تو مایه های گوگل الان و ..) و عالیه

6- کلی در و داف  و رفیقام دورم جمع میشن و میگیم میخندیم و خوش میگذرونیم شاد و عالی





ولی چقدر جالب میشد که این جوری بود شبیه این توصیف رو در مورد خارج و مهاجرت هم میگن که اره اون جا چقدر خوبه چقدر پولدار میشی چقدر ازادی داری چقدر عشق و حال به راهه ثریا دختر خاله پسر عموی پدربزرگ دوست خواهرم رفته بود میگفت اینه اونه کشور خارج انقدر انقدر عالیه :)
این داستان در مورد کار افرینی هم دقیقا صدق میکنه همه دارن فقط و فقط نمونه های موفق رو میبینن اون عظمت کارافرین ها خود اشتغال هایی رو نمیبین که سرمایه خود خانواده و دوستان اشنایان و همه دور اطرافیان رو از بین بردن اون هایی رو نمیبینن که صفر شدند اون هایی که حتی به زیر صفر تبدیل شدند. این که چقدر صبح تا شب سره کار بودند سره پروژه بودند تو کارگاه تولیدی میخوابیدند رو خیلی ها نمیبینند این که با ادارات دولتی و غیر دولتی چقدر سر و کله زدن این که چقدر وقت گذاشتن برای مشتری ها چقدر وقت گذاشتن برای پیدا کردن منابع چقدر سختی چقدر فشار چقدر جلسات گذروندن چقدر اون کار هایی که دوست داشتند رو انجام ندادن چقدر وقت هایی رو که میتونستن با کسایی که دوست دارند بگذرونند رو صرف کار نکردند چقدر روز های تعطیل رو که نرفتن سره کار چقدر در راه کارشون تحقیر خسته ناامید شگفت زده  نشدن در اخر هم ممکنه هیچ دست اورد خاصی نداشته باشه هیچ سودی هم نداشته باشه همه کار ها رو بکن همه اتفاقات بیفته ولی در اخر حتی هی چهار دیواری هم برای خودت نداشته باشی و زنت رو ببری خونه دوستات چون خونه نداری حتی (این تو سرگذشت ایلان ماسک هم هست چه برسه ادم های دیگه)



ولی من حیث المجموع ببینید ایا روحیه کار افرینی دارید( این سلسله مقالات خیلی مهم هستن کلیک کنید که ببینید ایا روحیه کار افرینی دارید یا نه؟)

1-اما اگر دوست دارید مشخص نباشه این ماه پول دارید یا نه ؟؟ ایا باید از جیب بدی؟؟ یا این که کلی پول داری (البته تو این اوضاع حال حاضر کشور احتمالا با قسمت دوم حرف مواجه میشی)

2- از این که هر ساعتی که نیاز بود باید در کسب و کار باشید این که شغلتون 24 ساعته است ممکنه تو بستنی فروشی که میرید که بستنی بخرید هم مجبور باشی بفروشی یا هر ساعتی از روز نیاز باشه درگیر شی

3-مسولیت داشته باشی نسبت به دیگران (کارمندان - همکاران تجاری و ....)

4- و البته ......


اما اگر همه این ها رو میدونید و باز هم میخواید برید بیرون و از حقوق ته هر ماه لذت نبرید و البته از این که هر گندی بزنید بیچاره نمیشی ته ته اش میری یه جای دیگه کار میکنی و البته مزایای دیگر اگه باز هم این انتخابتونه یه چند تا پیشنهاد خوب دارم(البته ااین ها کمک گرفته شده از وبلاگ حمید طهماسبی هست (کپی کردم حمید جان ازت)






متمم بخوانید

    لطفا مورد اول را بهتر و بیشتر پیگیری کنید

    به مدل کسب و کار اهمیت دهید. (تا بعد از به پول رسیدن و بزرگ شدن بیزنس هم کماکان از کار خود لذت ببرید)

    به فکر کسب درآمد از بیزنس خود باشید نه اینکه چشم به در باشید تا یکی بیاید و آن کسب و کار را بخرد یا روی آن سرمایه گذاری کند. اگر روی کسب و کار خود تمرکز کنید قطعا به سود می رسد، سرمایه گذار یا خریدار هم بو می کشد و خودش می آید اما اگر تمرکز روی فروش و جذب سرمایه داشته باشید هرگز به درآمد نمی رسید پس هیچ کس روی یک کسب و کار شکست خورده سرمایه گذاری نمی کند.

    ایلان ماسک را دوست داشته باشید و او را پیگیری کنید

    کمتر هزینه کنید و بیشتر نوآوری داشته باشید و به خودتان فشار وارد کنید.

  پر رو باشید از در میندازنتون بیرون از پنجره بیاید داخل

پا فشاری کنید و البته همزمان باید بدونید کی بیادی بیرون

بهونه گیر نباشید و دنبال بهونه نباشید

شهامت داشته باشید (در یه پستی به صورت مفصل در مورد شهامت گفتم اون پست رو بخونید)

تنبلی نکنید.

خودتون رو وقف اون کار کنید

اون کار رو دوست داشته باشید و بهش عشق بورزید حتی اگر واقعا این جوری نیست

    در نهایت ما آنیم که در پی آنیم

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۶ ، ۱۷:۴۷
سید هاشم زرین کیا